سفارش تبلیغ
صبا ویژن


























دغدغه های فرهنگی

نویسنده:دکتر حسین خنیفر
منبع:مجله پرسمان
چکیده:
این مقاله تلاش می‏کند نقش ایمان و هدفمندی را در برنامه ریزی آشکار سازد و هشت گام اساسی در برنامه ریزی کارآمد را توضیح دهد . ابعاد ایمان در برنامه ریزی و سپس ملازمت ایمان و عشق در برنامه زندگی از دیگر مطالبی است که در این مختصر بررسی می‏شود .

گامی به سوی موفقیت

صاحب ذوقی گفته است:
«انسان باید عظمت را بجوید وگرنه از جویبار حقیری که به چاله‏ای می‏ریزد مرواریدی صید نخواهد شد»
2 شرط اساسی موفقیت
عصر امروز، عصر امپراتوری برنامه و اطلاعات به شمار می‏آید و همه چیز تجلیگاه اراده آدمی است . اگر با عنصر آگاهی و نظم و خدامحوری عمل کنیم و مایه تحول خود و پیرامون خود شویم، بی تردید به قله‏ها دست‏خواهیم یافت .
شعار جهان امروز چنین است:
«آینده از آن تو است‏به دو شرط: نخست آن که با برنامه و در برنامه حرکت کنی؛ و دوم آن که به برنامه ایمان داشته باشی‏»

هشت گام در برنامه ریزی کارآمد:

امروزه برای برنامه ریزی کارآمد و بهینه هشت گام تعریف می‏کنند . وقتی می‏خواهید به قله کوهی صعود کنید، شاید نخستین چیزی که ذهن را به خود مشغول می‏سازد، کلیت قضیه است . کلیت قضیه در قالب یک پرسش اندیشه‏تان را زیر فشار قرار می‏دهد: آیا اساساً من می‏توانم از این قله بالا بروم . این تلنگر ذهنی میزان ایمان شما به کلیت عمل را مشخص می‏سازد؛
به عبارت دیگر، شما از خود می‏پرسید: آیا من ایمان قلبی دارم که می‏توانم این کار را بکنم؟ !
اگر این ایمان قلبی مسلم و مسجل شد، هشت گام یا مرحله مطرح می‏گردد .
گام اول: در این مرحله، علت صعود به طور ذهنی تبیین می‏شود؛ یعنی چرا صعود به این قله؟ به عبارت روشن‏تر، ایمان دارم این کار شدنی است؛ اما چرا این قله؟ بر این اساس، شناسایی و تعیین رسالت (Mission) و بینش (Vision) مطرح می‏شود .
گام دوم: در این مرحله، مسیر حرکت از آغاز تا مقصد تعیین می‏گردد . این کار اصطلاحاً تعیین هدف دراز مدت خوانده می‏شود .
تنها داشتن هدف کافی نیست؛ آدمی باید به ابعاد هدف، مراحل هدف، نحوه حرکت‏به سوی هدف بیندیشد و سپس حرکت را آغازکند . بنابراین، فرایندگرایی‏ونتیجه گرایی هر دو مهم و تعیین کننده‏اند؛ هر چند در طراحی و برنامه‏ریزی فرایندگرایی تأثیر بیش‏تر و ارزش بالاتر دارد .
گام سوم: زمان دقیق صعود، در این مرحله تعیین می‏شود . این گام اصطلاحاً نخستین گام اجرایی در مدیریت زمان نام دارد .
گام چهارم: در این گام، مراحل مهم صعود و زمان آن‏ها تعیین می‏گردد .
وقتی یک فعالیت را به مراحلی تقسیم کنیم، به راحتی می‏توانیم آن را در ظرف زمان و فعالیت‏های کوچک یا خرده فعالیت تعریف کنیم .
گام پنجم: در این مرحله، جایگاه امروز فرد تبیین می‏شود و فاصله او با هر مرحله از برنامه صعود به دست می‏آید . این همان نگاه فرایندی مرحله‏ای به کارها است که نوعی ارزشیابی تکوینی و مرحله‏ای است .
گام ششم: مسیری که انسان از جایگاه امروز تا جایگاه بعدی می‏رساند، با تمام جزئیاتش در این مرحله ترسیم و طراحی می‏گردد . (مرحله تهیه برنامه استراتژیک)
گام هفتم: نوع وسیله یا ابزاری را که فرد باید در هر مقطع از صعود از آن استفاده کند، در هفتمین مرحله مشخص می‏شود . این کار اصطلاحاً ابزارشناسی نام دارد . گاه شناخت دقیق ابزار انسان را صدها قدم به موفقیت نزدیک می‏سازد .
گام هشتم: اینک زمان اجرا است . با یک نگاه به برنامه و وضعیت موجود در هر لحظه، مراحل پیشرفت کار را مدیریت کنید . تا هدف را در آغوش بگیرید .(مراحل کنترل کار) (1)
اجرای این مراحل در یک برنامه ریزی استراتژیک بسیار مهم است و در موفقیت انسان نقش اساسی دارد .

ایمان در برنامه ریزی:

ایمان در حقیقت نوعی رجوع به خویشتن خویش است . رجوع به خویشتن یعنی شناخت‏خویشتن یا تلاش در جهت‏ شناخت ‏خویشتن .
آندره تارکوفسکی، فیلمساز نام‏آور روس، می‏نویسد:
اگر انسان حتی به درخت‏خشکیده با ایمان آب دهد سبز خواهد شد، زیرا ریشه دارد . (2)
می‏توان گفت مقصود از مدیریت زمان توام با ایمان و اعتقاد، مدیریت‏برنامه‏ها در ظرف زمان است نه مدیریت‏بر زمان . بنابراین، زمان عاملی است‏با قابلیت انعطاف نامحدود برای دسته بندی بهینه فعالیت‏ها؛ همچون قفسه‏های کتابخانه که عاملی است‏برای چینش صحیح کتاب‏ها .
ایمان در زندگی با عشق، شوق، و انتظار درآمیخته است . اگر به گذشته بنگرید، می‏بینید لحظه‏های خطیر، لحظه‏هایی هستند که به راستی زندگی کرده‏اید و با عشق و محبت‏به سر شده است . (3) بنابراین، برای آزاد ساختن انرژی بی نهایت درون خویش در برنامه ریزی، جز محبت‏سرشار بی ریا و بی انتظار به ذره ذره این عالم هیچ راهی وجود ندارد . تمام اعمال نادرست ما در حبس این نیروی عظیم در دایره تنگ خودخواهی‏های کور ریشه دارد .
فرانچسکوی قدیس می‏نویسد:
دیدن با چشمان بسته، ایمان با قلبی خاموش، این است معجزه دائمی . (4)

همراهی ایمان و عشق در برنامه زندگی

ایمان و عشق در برنامه ریزی زندگی ملازم حرکت می‏کنند . عشق، هر دو کیفیت تاریکی و روشنایی را در خود دارد و ترکیبی است از شب و روز و مرگ و زندگی . انسان باید از بخش تاریک شروع کند . شروع همیشه از تاریکی است، درست مثل بذری که زندگی خود را از تاریکی درون خاک شروع می‏کند . تمام شروع‏ها در تاریکی است؛ زیرا تاریکی از مهمترین عوامل آغاز هر حرکت است . البته حرکت در تاریکی با نور ایمان معنا می‏شود و متبلور می‏گردد .
تاریکی دارای عمق خاصی است و قدرت فراوانی برای تغذیه شما دارد . روز همیشه شما را خسته می‏کند، ولی شب هنگام دوباره نیرو می‏گیرید و زنده می‏شود . بنابراین، حرکت‏خود را از تاریکی و ابهام ولی با ایمان شروع کنید و بدانید روشنایی سحر در پیش خواهد بود . اگر از تاریک هراسان باشید و فرار کنید هرگز روشنایی روز را در نمی‏یابید . اگر انسان بخواهد بدون تجربه تاریکی شب از آن گذر کند، هرگز قادر به تجربه روز نخواهد بود .
انسان باید با نور ایمان به درون تاریکی روح نفوذ کند تا از آن بگذرد و به روشنایی سحرگاهان برسد . ابتدا مرگ را می‏چشید و سپس زندگی را تجربه خواهید کرد . در ترتیب عادی کارها ابتدا تولد است و سپس زندگی ولی در دنیای باطنی و سفر درونی مساله کاملاً فرق دارد . ابتدا از خود گذشتن را تجربه می‏کنید و سپس زندگی می‏چشید .
ابتدا تاریکی را تجربه می‏کنید و سپس روشنایی از درون آن زاده می‏شود . چنان که آسانی از دل سختی، حیات از دل مرگ، محبت از دل محنت، شادی از دل غم، وصل از دل هجر و نور از دل ظلمت‏برون می‏تراود .
حافظ شکایت از غم هجران چه می‏کنی
در هجر وصل باشد و در ظلمت است نور
اگر نیک و ظریف به زندگی بزرگان و فرهیختگان بنگریم، از محنت‏ها و غم‏ها و هجران‏ها و حرمان‏ها و سختی‏های طاقت فرسا آکنده است . آنها به یاری ایمان به هدف به قله‏های رفیع موفقیت دست‏یافتند . صاحبدل متفکری می‏فرمود: «جوانان امروز باید همواره بکوشند .» زندگی نامه بسیاری از بزرگان و ذوالفنون و اندیشه ورزان و عالمان و مخترعان و مکتشفان را مطالعه کنند؛ چرا که چهار چیز به ما هدیه می‏دهد:
    1- الگو گیری
    2- برنامه ریزی
    3- تعهد به هدف
    4- ایمان به مسیر و عاقبت راه ها
نباید فراموش کرد که رشد و تعالی و شخصیت هر فرد ساخته و پرداخته خود او است . دانش برنامه ریزی و ایمان به هدف موتورهای محرک انسان به سوی تعالی‏اند . انسان واقعی در جبر خطی و قالبها نمی‏گنجد و غیر قابل پیش بینی است . او از حصارهای به ظاهر معقول و زنجیرهای مرئی و نامرئی آزاد است و به همین سبب، ساختار شکن است نه قانون شکن؛ قالب‏های محدود را در هم می‏شکند و پیش می‏رود . رمز پیشرفت و خلاقیت‏بشر نیز در همین شالوده شکنی به ظاهر غیر معقول نهفته است .
«پیشرفت‏ها یکسره به انسان‏های فرا ساختار یا ساختار شکن و قالب شکن بر می‏گردد؛ چون آدمهای قالبی همیشه در صدر و تطبیق خویش با وضع موجود هستند، حال انسان ساختار شکن و متحول وضع موجود را برخود و نیازهای خود منطبق می‏سازد . بنابراین برای وقوع هر گونه تغییر جدی باید چشم امیدمان به انسان متفاوت و متحول باشد .» (5)

راه خویش گیر

هر انسانی موجودی یگانه و منحصر به فرد است که می‏تواند در مسیر خود ساختگی و اجتماع سازی منشأ تحول شود .
بودا می‏گوید: «ای انسان خود پناه خویشتن باش‏» (6) یعنی با ایمان به خویش و توان خویش حرکت کن تا مرزهای سعادت را درنوردی و به دنبال سبو و مشک آب و راه‏های رفته و قطب‏های مختلف نباش .
آب کم جو تشنگی آور به دست
تا بجوشد آبت از بالا و پست
انسان چگونه‏ای است که برای تقابل با چراهای زندگی آفریده شده است و کورکورانه نباید تابع محض یا منتظر محتضر باشد . حرکت، تکاپو، خلاقیت، رشد، تحول و انتقال و مهاجرت و گریز از بندهای ناگزیر همه و همه نشان انسان پیراسته از تقلید کورکورانه است .
روزی عارف بزرگ خواجه عبدالله انصاری همراه یکی از مریدانش از جاده‏ای می‏گذشت . «مرید» به رسم ادب پشت‏سر خواجه در حرکت‏بود که خواجه به وی گفت: ای پسر! پشت‏سرم راه مرو . مرید پیش خود گفت: خطا کردم؛ شاید خواجه را میل سخت گفتن و درس گفتن با من باشد . پس به سمت راست‏خواجه شتافت و از این سوی به راه افتاد لحظه‏ای بعد، خواجه گفت: ای پسر از سمت راست من راه مرو . مرید با خود گفت: خطا کردم؛ سمت راست‏بزرگان جایگاه مریدان ارشد است . پس از سمت چپ خواجه قدم در راه نهاد . لحظه ای بعد خواجه گفت: ای پسر از سمت چپ من راه مرو . مرید بر خود نهیب زد: باز هم خطا کردم؛ من باید پیشاپیش خواجه بروم تا همه راه را بر او باز کنم و همه مانع تابش اشعه خورشید بر رخسارش گردم؛ و چنین کرد . اندکی بعد، خواجه او رابه خود خواند و گفت: ای پسر، پیشاپیش من راه مرو .
مرید متحیر شد و گفت: نه پشت‏سر شما، نه سمت راست و چپ شما، نه پیشاپیش، پس از کدام سمت‏حرکت کنم؟
خواجه فرمود . ای پسر، راه خویش دریاب و ازآن سوی برو» .
بنابراین، هر کس باید، در کنار بهره‏گیری از مربی، به سبک و سیرت خود راه خویش را کشف کند . کشف راه در پرتو ایمان و هدفمندی ممکن می‏شود . برنامه و حرکت رهاورد این دو عنصر مهم است . انسان در هدفمندی برنامه‏های خود را ترسیم می‏کند و در ایمان باور به خویشتن را تا مرز عمل پیش می‏راند .
رشد و تحول و فتح قله‏ها، حق شما است . و گذرگاه آن برنامه و باور خویشتن است . این حق حقیقی شما است . مهم نیست دیگران چه می‏اندیشند؛ زیرا بسیاری از افراد ترمز و مانع حرکت و تحول به شمار می‏آیند . حرکت کنید و آرام باشید . بگذارید جهان راه خود را طی کند و شما با دو بال ایمان و هدفمندی که خداوند کریم در وجود تان به ودیعه نهاده است، لذت غافلگیر کردن خود را کشف کنید .

پی‏نوشت:

1 . مدیریت زمان، سعید رجحان .
2 . گنگ خواب دیده، هوشنگ گلمکانی .
3 . از دولت عشق، هنری در آموند، ترجمه سعید رجحان .
4 . یادداشتهای ممنوعه، برداشتهای وارونه، عبدالعظیم کریمی، ص‏181 .
5 . عصر سنت‏گریزی، هنری چارلز، ترجمه عباس مخبر، ص‏10تا19 .
6 . یادداشت‏های پراکنده، دست نویس، احمد ناصری .


نوشته شده در چهارشنبه 91/4/7ساعت 6:7 عصر توسط خادم نظرات ( ) |

منبع:سایت آموزش و پرورش استان اصفهان
آفریدگار دانای عالم هستی ، جهان مادی را رنگی خلق کرده است و انسان را نظاره‌گر اصلی این جهان رنگارنگ . رنگ در کنار شکل یا فرم و جنسیت از عوامل مهم تشخیص و شناخت انسان از محیط پیرامون خویش است . اگرچه رنگ به اندازه شکل در درک انسان از محیط اهمیت ندارد ،‌اما به لحاظ ارتباط حسی با محیط ، رنگ بدون شک اساسی‌ترین نقش را ایفا می‌کند . بشر از دیرباز با تأثیرپذیری از محیط رنگی طبیعت پیرامون خویش ، نسبت به رنگ حساس بوده و از رنگ در زمینه‌های مختلف استفاده فراوانی کرده است . علاوه بر آنکه رنگ در ایجاد ارتباط و پیام‌رسانی نقش مهم و چشم‌گیری دارد ، در جوامع مختلف به عنوان نماد عاطفی ، فرهنگی ، قومی و ملی به کار رفته است . انسان پیوسته چه به لحاظ فیزیکی و چه به لحاظ روانشناختی تحت تأثیر رنگ‌ها بوده است .
سرمربی یک تیم فوتبال سعی کرد تا نسبت به تأثیرات فیزیولوژیک رنگ‌ها اطلاعات کاملی به دست آورد ، وی برای غیرتمند کردن بازیکنانش اطاق رخت‌کن آنها را که قبلاً به رنگ آبی و سبز بود ، به رنگ قرمز درآورد و این کار در ایجاد هیجان و افزایش فعالیت‌ بازیکنان تأثیر مثبتی داشت .
گلداشتایت ( روانشناس ) در جریان کار با بیمارانی که ضایعه عضوی داشتند ،‌ دریافت که زمینه‌های رنگی متفاوت اثرات رفتاری مختلفی ایجاد می‌کند ،‌ مثلاًَ زمینه‌های قرمز موجب تجربه حالت نامطبوع ، آشفتگی ، تحریک و حتی انزجار می‌شود ، در حالی که رنگ سبز موجب حالت‌های مغایر با حالت‌های ایجاد شده در رنگ قرمز می‌گردد . بر طبق نظر گلداشتاین تأثیر رنگ بر کل ارگانیزم بدین‌گونه است که وی را به سویی محیط با خلاف آن هدایت می‌کند .
دریکی از کشورهایی که شیر پاستوریزه در پاکت‌های نارنجی رنگ عرضه می‌شد مورد استقبال مردم قرار نگرفت . تحقیقی که در این مورد صورت گرفت نتیجه جالبی به دست داد ، به این گونه که مردم با دیدن رنگ نارنجی احساس می‌کردند که شیر داخل پاکت سفید نیست و شبیه یک پاکت شیر واقعی نمی‌باشد ، اما زمانی که پاکت شیر به رنگ آبی درآمد ،‌استقبال به نحو چشم‌گیری بالارفت .
در اتاق‌های جراحی قطرات خون روی لباس سفید جراحان تأثیر غیرمستقیم بر حواس و روان داشت. بنابراین سبز را جایگزین کردند که تا حدی نیز به موفقیت‌های جراحی کمک کرد ، زیرا رنگ خون ، روی لباس سبز خاکستری شده چندان دغدغه‌ای مانند رنگ قرمز ایجاد نمی‌کند .
رنگ‌ها نقش مهمی در زندگی عاطفی و معنوی ما بازی می‌کنند ، مارنگ‌های زیبا ، با طراوت و فرح‌بخش طبیعت همچون درختان سرسبز ،‌آسمان آبی ، تپه‌های بنفش رنگ و گل‌های رنگارنگ را دوست داریم . بعضی از رنگ‌ها مفاهیمی چون روشنی ، شادمانی و امیدواری داشته و بر سلامتی روح و روان آدمی تأثیر بسزایی دارند و گروهی از آنها موجب کسالت ، یأس ، غم و اندوه گردیده و سبب خستگی و افسردگی روح و روان می‌شوند .رنگ درمانی درحال حاضر اهمیت فراوانی در پزشکی به خصوص در معالجه اضطراب‌ها و ناراحتی‌های روانی دارد . در آزمایشات مربوط به جریان خون ، دستگاه‌های اندازه‌گیری به روشنی و وضوح نشان می‌دهند که نبض و تنفس شخص در یک اتاق قرمز افزایش می‌یابد . عملکرد اشعه‌های قرمز و زرد بر روی کودکانی که در شرایط کم‌اشتهایی و کم خونی هستند نتایج واضحی همچون افزایش ذرات خون ، افزایش سریع وزن ، چالاکی و شادمانی به دست داده است .
بانویی که ماه‌ها از دردهای گوناگون رنج می‌برد ، زمانی که به او توصیه شد که دیگر رنگ‌های تیره نپوشد ، به محض استفاده از رنگ‌های روشن و درخشان گویی جسمش از درد رهایی یافت و از نظر روحی نیز بهبود پیدا کرد . کارگران یک کارخانه تولیدی در تمام طول روز جعبه‌های سیاهی را جابجا می‌کردند و از خستگی زیاد شکایت داشتند ، یک روانشناس توصیه کرد جعبه‌ها به رنگ سبز روشن رنگ‌آمیزی شوند، پس از تغییر رنگ جعبه‌ها ، کار از نظر کارگران کمتر خسته کننده بود و شکایات ایشان برطرف گردید .

نوشته شده در چهارشنبه 91/4/7ساعت 6:6 عصر توسط خادم نظرات ( ) |

نویسنده:
منبع:
واژه استرس (stress) که به احساس درونی فشار روانی اشاره دارد ، در زندگی روزانه به طور فراوان مشاهده می گردد . اهمیت استرس وتاثیر آن در عملکرد آدمی در تمامی وجوه زندگی امر مسلمی است. فشارهای روانی ناشی از خانواده ، محل کار وجامعه می تواند تبعات بسیاری را به دنبال داشته باشد. کوشش برای اداره خانواده ، نگرانی نسبت به فرزندان ، احساس گناه از نرسیدن به فرزندان ، نیازها، انتظارات و توقعات اعضای خانواده ، دوری اعضای خانواده از یکدیگر وجدایی بین آنها ، تغییرات مهم زندگی ، تولد نوزاد جدید ، ماموریت و زندگی در منطقه ای یا کشوری با فرهنگ ، آداب و رسوم یا اعتقادات متفاوت، نگرانی از بروز مشکلاتی برای خود، همسر وفرزندان ، شرایط محیط کار وروابط انسانی در آن ، انتخاب زمینه های کاری مختلف ، محروم شدن از پاداش، مشکل با همکار، اختلاف نظر با مدیر، انتظارات مدیر از کارمندان، مشکلات مدیریت ، نگرانی ازعدم آگاهیها واطلاعات، کهنه شدن معلومات، مشکلات اجتماعی –اقتصادی، پیش آمدن یک مشکل مالی، سر وصدا شلوغی و دهها مساله دیگر همگی موجب می شوند فرد ازلحظه بیداری بامداد تا هنگام خواب شامگاه دچارهیجانها ، تنشها ، بیمها وامیدهای گوناگون باشد که گاه با ظرفیت روانی وبدنی وی متناسب است وگاه با آن سازگارنیست.
اگرآمادگیهای لازم برای مقابله با این مشکلا ت فراهم نباشد، استرس با تاثیری که برافکار، اندیشه ها، عواطف وانگیزه ها ازیک سو و جنبه های فیزیولوژیکی ازسوی دیگر می گذارد، توانمندیهای روانی وجسمانی راکاهش داده ومقاومت بدن وروان راپایین آورده واز طریق مختل ساختن سیستم ایمنی بدن ، فرد را درمعرض انواع بیماریهای روانی وجسمانی قرارمی دهد . زخم معده ، تنگی نفس ، انواع سردردها ، ناراحتیهای قلبی – عروقی ، حساسیتها ، بالا رفتن فشار خون ، بروزجوشها وخارشهای پوستی و... ازجمله بیماریهای روان – تنی (Psychosomatic) هستند که بااسترسها وفشارهای هیجانی ارتباط نزدیکی دارند. همچنین ممکن است برخی ازمشکلات مانند: دلتنگی، اضطراب ، افسردگی، خشم ، پرخاشگری ، خصومت ، بلا تکلیفی، تردید درتصمیم گیری، احساس خلا ذهنی، بی خوابی، بدخوابی و...مشاهده شوند. بنابراین می توان گفت استرسهای شدید ومداوم ،اغلب پیش درآمد بیماریهای روانی وجسمانی می باشند .
آیا استرس همیشه بد وویرانگراست؟
سوالی که دراینجا مطرح می شود این است که آیا استرس الزاماًچیزی بد ، ویرانگر وچیزی است که باید ازآن اجتناب کرد یاخیر؟ در پاسخ به این سوال باید گفته شود، آدمی برای اینکه به طرز مطلوبی به کاروکوشش بپردازد، مقداری استرس لازم دارد. برانگیختگی هیجانی ملایم وخفیف ، آدمی را درجریان اجرای کاری که برعهده داردهوشیارنگه می دارد.هنگامی که مدتی زندگی با سکوت وآرامش همراه باشد ، فرد احساس کسالت کرده و درپی چیزهای هیجان انگیز می رود.
بررسیهایی که در مورد محرومیت حسی (Sensory Deprivation) صورت گرفته نشان داده اند که فقدان تحریک برای مدتی بیش از یک دوره کوتاه ، می تواندهم بسیار ناراحت کننده باشد وهم اثرات ژرفی بررفتاربگذارد. بنابراین به نظر می رسد برای آنکه دستگاه عصبی درست کارکند، باید میزان معینی تحریک به آن وارد شود ولی این میزان چقدراست؟ بررسیهای انجام شده دراین رابطه حاکی ازآن است که میزان این تحریک درافراد متفاوت است. به طورکلی برانگیختگی ملایم هیجانی معمولا بر هوشیاری وعلاقه مندی ما نسبت به تکلیفی که در دست داریم می افزاید، ولی وقتی هیجانها شدید باشند، صرفنظرازماهیت خوشایندشان معمولاعملکرد را تا حدودی کاهش می دهند . بنا براین زمانی که برانگیختگی بسیارپایین است، دستگاه عصبی ممکن است کاملا فعال نباشد وپیامهای حسی به آن نرسند. همچنین زمانی که برانگیختگی بالاست ممکن است عملکرد درحد مطلوب نباشد. شاید به این دلیل که دستگاه عصبی مجبوراست به طورهمزمان در برابر محرکهای بسیارزیاد واکنش نشان دهد. بنابراین پاسخهای مناسب با اشکال روبرومی شود. ولی زمانی که برانگیختگی در سطح متوسط است، عملکرد دربالاترین حد ونشان دهنده سطح مطلوب برانگیختگی است.
راههای مقابله با استرس:
با توجه به اینکه فرارازاسترسهای روزمره زندگی اجتناب ناپذیر است، چگونه بعضی ازافراد به راحتی با آنها برخورد می کنند ومشکلات فراوان زندگی را به خوبی پشت سرمی گذارند. با اعضای خانواده ودیگران خوش برخورد وخوشروهستند به طوری که تصورمی شودهیچ مشکلی ندارند. ولی برخی دیگردر برابر مشکلات شانه خم می کنند، فرسوده می شوند و آثارناتوانی وپیری زود رس درچهره شان نمایان می شود. چرا چنین است؟ آیا می توان از پس استرس برآمد وبا آن کنار آمد. کنارآمدن مشتمل بر کوششهایی ازنوع اقدام عملی ودرون روانی برای مهار( یعنی کنترل،تحمل، کاهش یا به حداقل رساندن) مقتضیات درونی ومحیطی وتعارض میان آنهاست.انسانها هنگام تلاش برای کنار آمدن، درواقع می کوشند،ازعهده حل تضادهایی که بین مقتضیات یک موقعیت استرس زا وتوانایی خود احساس می کنند، برآیند.در وضع مطلوب ،افراد کوشش خود را به حل مشکلاتی که با آنها مواجهند ، معطوف می دارند. راههای مقابله با استرس وایجاد اطمینان وآرامش درونی متعددند. در این مقابله اشاره ای به نقش تعالیم اسلامی در مهاراسترسها خواهیم نمود وسایر روشها را به فرصتی دیگر موکول می کنیم.
نقش تعالیم اسلامی در مهار استرسها:
در تعالیم اسلامی ، روشهایی برای مقابله با استرسها و سازگاری با سختی ها ذکرشده که می توان آنها را در سه بخش روشهای شناختی ، روشهای رفتاری وروشهای عاطفی – معنوی ارائه کرد. منظورازروشهای شناختی، شیوه هایی است که با شناختها،افکاروعقایدافراد سروکاردارد.دراین روشها، فرد با استفاده ازشناختها درصدد مقابله با استرسها برمی آید وبه کمک توانایی فکری وذهنی خود ، با مشکل برخورد می کند. اگر چه شناختها و اعتقادات در رفتار جلوه گر می شوند ، ولی نحوه اثرگذاری آنها با سازوکار شناختی افراد مربوط می شود. درروشهای رفتاری، دستورات وتوصیه های عملی، از جمله آداب برخورد ورفتار متقابل وتاثیرآنها در مقابله با سختی ها مورد بررسی قرارمی گیرد. درروشهای عاطفی – معنوی (عبادات)، فرد نوعی ارتباط عاطفی با خدا واولیای دین برقرار می کند. این روابط می تواند انسان را در مواجهه با مشکلات وحل آنها مساعدت کند. در نمای زیر، طرح کلی راههای مقابله با استرسها با بهره گیری ازتعالیم اسلام ارائه گردیده است که بحث تفصیلی راجع به هر یک از آنها مستلزم فرصت دیگری است. در اینجا فقط اشاره ای کوتاه به نقش ایمان در کاهش استرسها می نماییم.
راههای مقابله با استرسها در تعالیم اسلام:
روشهای شناختی :ایمان به خدا ، توکل به خدا ، اعتقاد به مقدرات الهی،بینش نسبت به وقوع سختیها
روشهای رفتاری :صبر، تفریحات سالم ، روابط خانوادگی مطلوب، حمایت اجتماعی
روشهای عاطفی – معنوی : یاد خدا ، دعا ، توسل به ائمه معصومین (علیهم السلام)
نقش ایمان در کاهش استرسها:
راههای مقابله با استرس وایجاد اطمینان وآرامش درونی متعددند. دراینجا صرفا به نقش ایمان به عنوان مهمترین عامل درکاهش استرسها پرداخته می شود. دردرمان ناراحتیهای روانی و ایجاد اطمینان وآرامش درونی، نقش " ایمان" فوق العاده شگرف وثمربخش است. درمواردی که دشواریهای طاقت فرسا ، شخصیت انسان را درهم می کوبند واراده وامید را ازوی می گیرند، اتکا به خداوند درروح آدمی اثرعمیق وغیرقابل انکاری می بخشد. ناکامیها ، گرفتاریها وشکستها هرگز نمی توانند درضمیر مردان وزنان الهی طوفان بر پا کنند وآنها را دچارزبونی ویاس وخودباختگی سازند.
اریک فرام روانشناس آلمانی معاصر درکتاب روانکاوی و دین می نویسد: " سرسپردگی به یک هدف یا فکر یا نیرویی برتر ازانسان نظیر خداوند، جلوه ای است از نیاز انسان به کمال." وی نیازبه یک نظام اعتقادی را جزء ذاتی انسان می داند واضافه می نماید، ازآنجا که نیازبه یک نظام جهت گیری واعتقادی جزء ذاتی هستی انسان است، می توان به میزان این نیاز پی برد. به راستی هیچ منبع قدرتی قوی تری ازآن دربشر وجود ندارد. نیاز به دین یعنی نیاز به یک الگوی جهت گیری ومرجعی برای اعتقاد وایمان. هیچ کس را نمی توان یافت که فاقد این نیاز باشد.
کارل گوستاویوگ روانشناس سوئیسی ورهبرمکتب روانشناسی تحلیلی می نویسد: در بیماران روانی که با لا ترازسی وپنج سال سن داشتند در کمتر بیماری مشاهده می شد که مشکل روانی اودرآخرین مرحله تحلیل، به ایمان مذهبی مربوط نگردد. بهتراست بگوییم که هر فرد ازآنان به علت فقدان آنچه که دین به اشخاص می دهد، بیمار شده اند.
ایمان نه تنها ناراحتی وتشویش را از قلب آدمی می زداید بلکه می تواند از هجوم هیجان واضطراب به دل جلوگیری کند.
قرآن مجید از نقش پیشگیری ایمان چنین یاد می کند:
ولا تهنوا ولا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مومنین (سوره آل عمران آیه 133)
اگر ایمان داشته باشید نباید ترس واندوه به خود راه دهید، زیرا شما با همین سرمایه ایمان بر دیگران برتری دارید.
در این آیه خاطر نشان شده است که ایمان در برابرعوامل ناراحتی روانی ، زره محکمی برای روح می سازد ومصونیت خاصی درانسان به وجود می آورد . بااتکا به ایمان می توان خاطر را ازغم آزاد ساخت ونقش رنجها را از لوح دل زدود.
همچنین خداوند در قرآن مجید می فرماید:
الابذکرالله تطمئن القلوب(سوره رعدآیه 28)
با اتکا به خداوند ، دلهای پریشان مطمئن وآرام خواهند شد
هوالذی انزل السکینه فی قلوب المومنین(سوره فتح آیه3)
خداست که بردلهای مومنان ، سکون وآرامش می بخشد
قرآن ثبات وآرامش را ازآن کسانی می داند که قلبی سرشار از ایمان داشته باشند:
الذین امنوولم یلبسوا ایمانهم بظلم اولئک لهم الا من (سوره انعام آیه 82 )
امنیت خاطر وآسایش دل اختصاص به کسانی داردکه بر خوردار ازایمانند و پرده ای از ستم وبیداد برآن نکشیده اند
الا ان اولیاءالله لا خوف علیهم ولاهم یحزنون(سوره یونس آیه 62)
آگاه باش ترس واندوهی برای دوستان خدا نیست

 


نوشته شده در چهارشنبه 91/4/7ساعت 6:5 عصر توسط خادم نظرات ( ) |

نویسنده: حسن عبدالله زاده
اگر ازشما خواسته شود درباره خودتان چند جمله توضیح دهید و یا درحالت کلی درباره خودتان صحبت کنید ،شما چه می گویید ؟ آیا احساس نمی کنید که درباره اخلاق وروحیات خود واقعا چیز زیادی نمی دانید ؟ حال ازشما می خواهیم درباره دوستتان یا یکی ازاقوامتان صحبت کنید ویا سئوال می کنیم نظرشما درباره فلان آقا یا خانم چیست ؟ دراکثر مواقع صحبت می کنید ونظرمی دهید وخیلی راحت درباره او نتیجه گیری می کنید، گویا او را بهترازخودتان می شناسید . اینکه ما خواسته یا ناخواسته دوست نداریم درباره خودمان فکرکنیم ویادرست فکر کنیم ،دلایل زیادی دارد وآثار مختلفی برروند زندگی، احساسات ،عواطف و روابط ما می گذارد.دربسیاری موارد آزردگی ها و مشکلات عاطفی ما نتیجه انباشته شدن احساسات حل وفصل نشده ای است که مانع می شوند ، اززمان حال وزندگی روزمره برداشت وتجربه درستی داشته باشیم .این احساسات گاه قدمتی دیرینه دارند وبه دوران کودکی برمی گردند وگاه ناشی ازیک حادثه نزدیک جروبحث بایک همکار یا همسایه است .
درهرصورت ، شما فشاری را تحمل می کنید ونیروی فراوانی را برای پنهان کردن احساسات قدیمی صرف می کنید، به گونه ای که قادر به انجام دادن امور روزمره ،مهرورزیدن وعمل به تعهد نیستید.احساسات ابراز نشده قضاوت را مخدوش وشما را بسیار حساس وعصبانی می کند . پس در برابر مسائل واکنش نامناسب نشان وکنترلتان را ازدست می دهید.
مشکلات شخصی شما مانع ازاین می شوند که با دنیا برخورد صادقانه داشته باشید. تحقیقات روان شناسان شخصیت نشان داده است که مشکلات اقتصادی و اجتماعی موجب تشدید بروزصفات منفی شخصیت افراد می شود. اگرانسان بتواند محدوده تاثیر عوامل محیطی رابر رفتار وشخصیت خود کنترل کند ، کمک زیادی به سلامت روانی خود کرده است . برای رسیدن به عواطف مثبت وسازنده مهم است که نقطه ضعف های شخصیتی خود را بشناسید وبدانید که چگونه این نقاط درادراک وروابط شما اثرمی گذارد.
هدف شما این است که رشد کنید وتا حد امکان به شکوفایی وشادکامی برسید.
وقتی شما مسائل عاطفی حل نشده ای دارید ، لحظه حال را بامسائل مربوط به گذشته مخدوش می کنید . برای حل این مشکل باید معانی احساسات خود را درک کنید وبیاموزید که آنها را مستقیما ابراز ودر هرلحظه بتوانید احساس خود را آزاد کنید وبه نحو احسن با آن کنار بیایید.زندگی خوب واثربخش شرایطی است که بتوانید آزادانه آنچه راکه می خواهید بگویید وآنچه را می خواهید احساس کنید وبا جامعه بشری سود برسانید. اطلاع ازاستعدادهای خود برای رسیدن به زندگی شاد ضروری است . اگر می خواهید معنای زندگی را احساس کنید باید استعداد های خود را بروز دهید. یاد بگیریم آزادانه خود را باورکنیم و احساساتمان راجهت بدهیم .شما اگرناراحتی را درسینه نگه دارید ،خشم ابرازنشده را درخود انباشته می کنید ، وقتی رنجش به دل دارید ،نمی توانید به خود احساس خوبی داشته باشید، خود را شایسته موفقیت نمی دانید ودرنتیجه کارمثبتی انجام نمی دهید.
مشکل اینجاست که ما همیشه احساسات منفی خود را آن قدرقورت می دهیم تا به لحظه انفجار برسیم ، وقتی به موضوع منفی درروابط پی می بریم ،به جای آنکه آن را مطرح کنیم وراحت حرفمان رابزنیم به هزاربهانه موضوع رابه عقب می اندازیم وسکوت اختیار می کنیم ،خیلی مواق افراد ازترس اینکه روابطشان تیره شود ،احساسات منفی خود را حل نشده نگه می دارند ،غافل ازاینکه احساسات منفی وناخوشایند به مرور زمان افراد را به لحظه انفجار نزدیک می کند و روابط سالم وشاد رنگ می بازد . بالارفتن ظرفیت پذیرش انتقاد ، قدرت ومهارت بروزمناسب احساسات منفی کمک زیادی به افراد می کند ، آیا تا به حال شده است شما به خاطر مسئله ای کوچک مثل بازماندن درخمیردندان یا جا به جایی وسیله ای به طرف مقابلتان به شدت پرخاش وجهنمی به پا کنید ویا شاید خود شما به خاطر مسئله ای کوچک مورد پرخاش قرار گر فته باشید ؟
رنجش های کوچک وجمع شده سبب تحریف افکار واحساسات می شود .چطور می شود اظهار نظری کوچک ناگهان به بلوایی منجرشود که آرام کردن آن مدت ها طول می کشد؟بدیهی است این همه نیروی منفی متعلق به آن اظهارنظرکوچک یا آن مسئله ساده نیست ، بلکه علت آن را باید ازمطالب ذکرشده دربالا پیگیری کنیم .شما مجموعه آن چیزهایی هستید که تاکنون برای شما اتفاق افتاده است .حوادث خوش وناخوش به اتفاق شما را ساخته اند . ممکن است دربسیاری ازحوادثی که برای شما اتفاق افتاده اند ، مقصر نبوده و نقشی نداشته اید .اما درهرانتخاب نوع واکنش با خود شما بوده است .حالا شما مسئولیت دارید تا گذشته خود را سامان دهید ومدیریت کنید وهرگز تحت تاثیر آن تجارب منفی باقی نمانید .
درقبال واکنش هایی که نسبت به حوادث نشان می دهید ،ازشدت سرزنش کردن دیگران می کاهد و درضمن به شما نیرو وانگیزه ای می دهد که تغییر کنید وجلو بروید .اگرواقع بین ترباشید ، حتما به این نتیجه می رسید که رمزو راز زندگی این است که اصولارمز ورازی درکارنیست ،همه اش تلاش ،کاروانگیزه های هدفمند است وهمواره باید سعی کنید که جهتی راکه ازهمه مناسب تر است ،انتخاب وفکورانه وبا جدیت پیگیری کنید . معنای زندگی این است که استعدادها وتوانمندی های خود را بشناسید ودرمواقع لزوم با دیگران سهیم شوید وبا مدیریت عواطف واحساساتتان اززندگیتان آگاهانه لذت ببرید . بشرامروزی همواره سعی کرده است که رفتارخود را بیشتر به فکر وتعقل نسبت دهد وبه عواطف و احساسات آن چنان که لازم است ،توجهی نکرده است. همانطور که به موضوعاتی مثل هوش هیجانی نشده است ،مسلم است انسان بدون عواطف واحساس پوچی را تجربه می کند وهدفی را دنبال نمی کند وازطرفی هیجانات نیزبه شدت رفتارانسان ها را تحت تاثیرقرارمی دهد .بسیاری ازما درباره هیجانات خود آگاهی وشناخت لازم را نداریم ودربرخی موارد اسیرآنها می شویم ،بدیهی است شادکامی و خودشکوفایی زمانی محقق می شود که بین هوش به معنای تعقل وتفکر (IQ) وهوش هیجانی یا عاطفی (E.Q.E.I ) تناسب وتوازن برقرارشود وهرگز فردی با هوشبهربالا ولی بدون برخورداری ازفاکتورهای هوش هیجانی توانایی زندگی سالم وشاد ودرعین حال مفید را نخواهد داشت.
شناخت عواطف وهیجانات ودرکل شناخت خود فقط به معنی آشنایی با نقاط ضعف وکاستی های خود نیست . بهتراست که همزمان نقاط قوت ومواضع قدرت فردی را بشناسیم تا ازاین طریق بتوانیم تغییرات سازنده تری درزندگی خود ودیگران ایجاد کنیم وچون تغییرات حاصل برگرفته ازنیروهای مثبت درون است ،انگیزه فرد را برای پیشرفت وخود شکوفایی افزایش می دهد . وقتی که وارد جزیره ناشنا خته وجود خود می شوید ، چیزهای شگفت انگیزی را مشاهده خواهید کرد.
باورکردن خود وایمان داشتن به توانایی ها وقدرتمندی خودتان شرط اولیه موفقیت است .زمانی که بتوانید ازگفتن کلمه « می توانم » لذت ببرید و نیرو بگیرید . دراین صورت است که شما درانجام کارهای روزمره ورسیدن به اهدافتان به خودتان متکی هستید ونیازی به تایید دیگران ندارید ویا اینکه دیگران نمی توانند شما راازمسیر پیشرفت بازدارند .اگر بیشتر مردم اشتباهات واهمال کاری های خود را درزندگی به گردن بدشانسی وتقدیرمی اندازند به نتیجه بالا نرسیده اند .

نوشته شده در چهارشنبه 91/4/7ساعت 5:56 عصر توسط خادم نظرات ( ) |

نویسنده: حمیده روحانی نژاد
رسانه چیست؟
برای شناخت و معرفت بیشتر درباره یک موضوع بهترین و اولین مرحله تعریف جامع و مانعی از موضوع است از این رو در مقوله رسانه ها ابتدا به تعریف (رسانه) یا (رسانه های عمومی) می پردازیم؛ تا حیطه آنها را به طور کامل مشخص نمائیم. رسانه های جمعی یا عمومی و به تعبیر دیگر وسایل ارتباط جمعی اصطلاح فارسی شده واژه لاتین« Medium » است که جمع آن « Media» می باشد و منظور از آن دسته ای از وسایل هستند که مورد توجه تعداد کثیری می باشند و از تمدن های جدید بوجود آمده اند.(1)
البته رسانه در این تعریف به طور کامل معرفی نشده است زیرا وسایلی که مورد توجه تعداد کثیری باشد و در تمدن جدید بوجود آمده باشد محدود و منحصر به وسایل ارتباط جمعی نیست از این رو بایستی به تعریفی دقیق تر پرداخت. رسانه به معنی هر وسیله ای است که انتقال دهنده فرهنگ ها و افکار عده ای باشد. و اکنون آنچه مصداق این تعریف است وسایلی همانند: روزنامه ها، مجلات، رادیو، تلویزیون، ماهواره، اینترنت، CDها، ویدئو و... می باشند.
تاریخچه رسانه های عمومی
در حدود 160 سال قبل با منتشر شدن کاغذ اخبار به مدیریت میرزای شیرازی، ایران وارد جهان رسانه ای شد و این در حالی است که در غرب این تاریخ به 400 سال پیش برمی گردد(2)و این مسئله از قدمت بحث رسانه ها در کشورهای غربی حکایت می کند و به نسبت همین قدمت، کار رسانه ای بیشتری انجام شده است و طبعاً پیشرفت های قابل ملاحظه ای صورت گرفته است. اکنون به بررسی یکایک رسانه های جمعی و کارکرد آنها می پردازیم.
روزنامه ها
روزنامه رسانه ای است که به صورت روزانه جدیدترین اخبار و اطلاعات را در حوزه های مختلف فرهنگی، هنری، ورزشی، سیاسی و اقتصادی به اقشار مختلف جامعه ارائه می دهند. همواره روزنامه ها به صورت مکتوب منتشر می شوند و این مکتوب بودن آثار مثبت و منفی فراوانی به دنبال دارد که مسئولین دست اندرکاران روزنامه ها به هدف دستیابی به آثار مثبت آن تلاش می کنند. امروزه در کشور ما حدود 35 عنوان روزنامه ها با تیراژ نسبتاً بالایی به چاپ می رسد و این در حالی است که پرتیراژترین آنها روزنامه جام جم است که در مقایسه با جمعیت حدود 70 میلیونی ایران عددی ناچیز محسوب می شود. و این در حالی است که تعداد قابل توجهی از این روزنامه ها صرفاً اقتصادی یا سیاسی بوده و مورد توجه و استفاده گروه و قشر خاصی از مردم قرار می گیرد.
مجلات
مجله رسانه ای است مکتوب، دارای صفحاتی بیشتر از روزنامه، با اهداف خاص و از پیش تعیین شده. متوسط یک مجله از 20 صفحه تا 300 صفحه نیز وجود دارد که البته تعداد صفحات بالا، بیشتر اختصاص به مجلات و نشریات تبلیغی دارد. در کشور ما به طور متوسط حدود 500 عنوان مجله با تیراژهای بسیار بالا به چاپ می رسد که در بازه های زمانی: هفته نامه، گاهنامه، ماهنامه، دوماهنامه، فصلنامه، سالنامه و انواع و اقسام مختلف دیگر به دست خوانندگان می رسد.(3)
در تقسیم بندی مجلات می توانیم آنها را به نشریات زرد و غیر آن تقسیم کنیم. مجلات زرد آن دسته از نشریات هستند که با جنجال و هیاهو سعی در جذب مخاطب دارند. هدف در این مجله ها جذب مخاطب (به هر وسیله ای) و به دنبال آن سود اقتصادی است. این نشریات در ارائه مسایل و مشکلات اقتصادی جامعه چند راه پیش می گیرند: 1. بزرگنمایی، اغراق و زیاده روی در بیان مشکلات اقتصادی و... تا اینکه افکار عمومی مشوش شده و راه تفهیم و تفاهم منطقی و عاقلانه بسته شود. 2. سطحی سازی و نادیده گرفتن مسایل عمقی و اخذ نتایج سریع و غیر منطقی (4)3. رواج مصرف گرایی مثل تبلیغات زیبایی اندام، کالاها و لوازم آرایشی 4. مطالب وحشتناک و حوادث تلخ همراه با تیترهای دلهره آور که باعث رواج و شکستن قبح و زشتی این اعمال می شود.
رادیو
در سال1319 رادیو وارد ایران شد.(5) رادیو رسانه ای است صوتی که با استفاده از امواج به انتقال مطالب می پردازد. در ابتدا فقط یک شبکه رادیویی ملی در ایران وجود داشت اما اکنون هر استان دارای شبکه رادیویی محلی و اضافه بر آن شبکه های رادیویی سراسری متفاوتی از قبیل فرهنگ، معارف، قرآن، جوان و ... وجود دارد. این تنوع شبکه ها فرد را در انتخاب آزاد می گذارد و طبعاً انتخاب راحت تر خواهد بود. رادیو با تمام فوائدش که از جمله آن، دسترسی همیشگی به آن (حتی بدون برق) است دارای نواقصی است، رادیو از نعمت تصویر بی بهره است و مسئولان و مجریان رادیو باید تمام توان و نیروی هنری خود را صرف صدا کنند تا از این طریق فضا سازی مناسبی در ذهن شنونده ایجاد کند. شنونده اگر از موسیقی برنامه خوشش نیاید دیگر رادیو کارآیی خود را از دست می دهد اما همین مسئله اگر در مورد تلویزیون بوجود آید با قطع صدا همه چیز را از دست نمی دهد بلکه می توان کماکان از تصویر استفاده کرد و لذت برد.
سینما
در سال 1900 میلادی مظفر الدین شاه به فرانسه سفر کرده و با دیدن دستگاه سینماتوگراف مجذوب آن شد. به دستور شاه دستگاه سینما توگراف خریداری شد و اولین فیلمبردار همان عکاس دربار بود.(6) سینما پس از مطبوعات و رادیو و تلویزیون یکی از وسایل ارتباط جمعی و از رسانه های همگانی نسبتاً جدید است که فرهنگ خاص خود را نیز اقتضا می کند. بشر پس از دو دوره فرهنگ گفتاری و نوشتاری اکنون به دروازه فرهنگ تصویری با گستردگی فراوانش وارد می شود. سینما یکی از پیشرفته ترین رسانه های همگانی است که انواع هنرها را با پیچیده ترین تاکتیک ها جمع آوری نموده است.(7)
تلویزیون
پرمخاطب ترین رسانه در جهان، تلویزیون است و این آمار در ایران به مراتب بیشتر است و این تنوع و کثرت مخاطب به دلیل وجود صدا و تصویر به طور همزمان است و در سالهای اخیر شاهد توانایی پخش مستقیم و زنده نیز بر این جذابیت افزوده است. تلویزیون گرچه در بدو ورود به ایران چندان مورد توجه قرار نگرفت و حتی برخی آن را نامحرمی در محیط خانوادگی محسوب می کردند، اما با گذشت زمان جای خود را در خانواده های ایرانی باز کرد بطوری که برنامه های نیمه وقت صدا و سیمای ایران به برنامه های 24 ساعته و از 2 شبکه به 7 شبکه ارتقاء یافت. تلویزیون به علت قابلیت استفاده از تصویر در تمام حیطه ها جذابیت مخصوص به خود دارد. تلویزیون قابلیت تغییر فرهنگ جامعه را داراست و به همین علت است که صدا و سیمای جمهوری اسلامی زیر نظر رهبری جامعه اسلامی اداره می شود تا اینکه مورد سوء استفاده جناح ها و گروهها و دسته ها قرار نگیرد. امروزه طبقه متوسط و مذهبی جامعه که توانایی اتصال به شبکه های ماهواره ای را ندارند از تلویزیون به عنوان بهترین رسانه جمعی استفاده می کنند و همواره نقد و نظر درباره این رسانه بیشتر و پرجنجال تر از بقیه رسانه ها بوده است و حتی رسانه هایی چون روزنامه ها و مجلات برای جذب مخاطبان خود به تلویزیون و جذابیت های آن متوسل می شوند.
ماهواره
اولین ماهواره ها در سال1980 با 12 هزار مدار تلفنی و تنها 2 کانال تلویزیونی در مدار قرار گرفتند و نسل ششم آنها با 3 برابر ظرفیت نسل پنجم و با سیستم های دیجیتالی پیچیده و در سال1986 ساخته و بکار گرفته شد. ماهواره های تلویزیونی (DBS) ماهواره هایی هستند که در واقع به عنوان یک فرستنده پرقدرت تلویزیونی در فضا عمل می کنند. مهم ترین برتری یک ماهواره تلویزیونی آن است که می تواند تمامی نقاط کور یک کشور را که فرستنده های زمینی قادر به پوشش آنها نیستند تحت پوشش در آورد.(8)
امروزه شبکه های ماهواره ای فراوانی بوجود آمده اند؛ از شبکه های علمی و تحقیقاتی و ورزشی گرفته تا شبکه های مبتذل رقص و پایکوبی در آن یافت می شود و شبکه های فارسی زبان نیز به خیل وسیع آنها پیوسته اند این پایگاهها که اکثراً متعلق به گروههای ایرانی خارج از کشور و ضد انقلابی هستند برای جذب مخاطب بیشتر از انواع و اقسام حربه ها استفاده می کنند.
اینترنت
در اواخر دهه1960 پدیده ای به نام اینترنت جهان را متحول کرد. تأسیس شبکه آرپانت در سال1969 به عنوان منشأ پیدایش اینترنت شناخته شد.(9) در حقیقت اینترنت مجموعه ای از میلیون ها کامپیوتری است که از طریق شبکه های مخابراتی به یکدیگر متصلند. به عبارتی دیگر مجموعه ای از هزاران شبکه ماهواره ای- رایانه ای است که تعداد زیادی از رایانه ها را در یک شبکه پیچیده بزرگ و قابل اطمینان به یکدیگر وصل می کند. اینترنت هیچ سازمان مدیریتی یا سرپرست حقوقی ندارد و به خودی خود واقعیتی مستقل ندارد و تنها از تألیف تشکیلات مستقل دیگر حیات یافته است. از طریق این فناوری جدید می توان پست الکترونیکی (E- mail) ایجاد کرد و بدون صرف وقت و هزینه های پستی زیاد می توان عکس ها و نامه های متنی خود را برای یک یا چندین نفر به طور همزمان ارسال کرد، همچنین می توان سایت(site) های مختلفی ساخت و از این طریق به شبکه جهانی وب (Web) پیوست و از قابلیت های تصویری، صوتی و حتی فیلم در آن استفاده کرد؛ فناوری چت (Chat) یا گفتگو یکی دیگر از راههای ارتباطی جدید در اینترنت است که در آن می توان علاوه بر مکالمه با چندین نفر به طور همزمان تصاویر یکدیگر را نیز چک کرد. شبکه های خبری، موتورهای جستجو و FTP ها نیز از دیگر قابلیت های موجود در اینترنت است.
کارکرد رسانه ها
ویژگی اصلی رسانه ها (همه جا) بودن آنهاست. بر خلاف مدرسه و دیگر ارکان حیات انسانی، رسانه ها امری فراگیرند آنها می توانند یک کلاس بی دیوار با میلیاردها مستمع تشکیل دهند. رسانه ها وظیفه حراست از محیط را به عهده دارند آنها باید همبستگی کلی را بین اجزاء جامعه در پاسخ به نیازهای محیطی ایجاد کنند و مسئولیت انتقال میراث اجتماعی از نسلی به نسل دیگر را به عهده دارند.(10)
« استوارت هال» جامعه را به صورت مدار بسته ای تعریف می کند که رسانه های جمعی به عنوان شاهراه در فرآیند هویت بخشی در جامعه نقش پیدا می کنند.(11)
رسانه ها هم حرکت و پویائی و سرزندگی را تقویت و تولید می کنند هم رخوت وتنبلی و سستی. از یک سو احساس های عاطفی، محبت و صداقت را برمی انگیزند و از سوی دیگر احساس زشتی، دشمنی، بی اعتمادی، دروغ و خشونت را زنده می کنند. این کارکرد به طور طبیعی موجب پیدایش تضاد درونی- رفتاری در مقیاس فردی و اجتماعی می شود.(12)
وظایف خبری و آموزشی نیز یکی دیگر از کارکرد رسانه هاست. مثلاً با دیدن فیلم های مربوط به زندگی جوانان امروز عقیده شخصی فرد نسبت به اخلاق و شرایط زندگی جوانان دگرگون می شود و حتی ممکن است در خود گرایش به زندگی آشفته جوانان امروز را احساس کند.(13)
این مباحث مختصر معرفی بود درباره رسانه های جمعی و کارکرد آنها.

پی نوشت ها:

1-باقر ساروخانی، جامعه شناسی وسایل ارتباط جمعی، ص3
2- تاریخ اعلام شده در اولین همایش وبلاگ نویسان در مشهد
3-رک: به صفحه
4-رک: شورای فرهنگی اجتماعی زنان، ش8، ص60
5- http://www.irib.ir/radio/s-radio
6- http://www.sharghian.com
7-مجید محمدی، سینما و زندگی، ص75
8- نگاه حوزه، ش81-80، ص52
9- عباس گیلوری، اینترنت و جامعه، ص20
10-مجله نگاه حوزه، ش81-80، ص4
11-فصلنامه مطالعات ملی، سال پنجم، ویژه هویت، ص258
12- مجله حدیث زندگی، ش11، ص25
13- مجله نگاه حوزه، ش81-80، ص36


نوشته شده در چهارشنبه 91/4/7ساعت 5:54 عصر توسط خادم نظرات ( ) |

<      1   2   3   4      >
Design By : Pars Skin