سفارش تبلیغ
صبا ویژن


























دغدغه های فرهنگی

منبع:http://daneshpajooh.blogfa.com/
امام خمینی (ره) : "رادیو و تلویزیون از تمام رسانه هایى که هست‏حساستر است. رادیو و تلویزیون مى‏تواند یک مملکت را اصلاح کند و مى‏تواند به فساد بکشد. تبلیغات رادیو و تلویزیون مى‏تواند از راه سمع مردم را با تربیت کند یا منهدم کند. " (28/4/58)
امام خمینی (ره) : "باید کسانى که فیلمسازند، باید معلوم بشود که اینها چکاره اند. چه جورى بوده اند، وضع روحى شان، وضع زندگى شان، وضع معاشرتشان، قبلا چه جورى بوده است آیا تحول حاصل شده برایش، تحول روحى، یا اینکه باز همان ته مانده سفره شان هست و قلبهاى شان. گاهى وقتها فیلم را خوب، بسیاریها متوجه نمى‏شوند چى است، لکن محتوایش روى هم رفته انسان یک وقت مى‏بیند که یا طرف چپ است‏یا طرف راست است‏یا رو به فساد است. " (16/5/61)

بخشی از سخنان رهبر معظم انقلاب

الف- صدا و سیما و اخلاق‏عمومى‏
هویت حقیقى جامعه، هویت اخلاقى آنهاست؛ اخلاق‏هاى رفتارى افراد جامعه؛ مثل انضباط اجتماعى، وجدان کارى، نظم و برنامه‏ریزى، ادب اجتماعى، توجه به خانواده، رعایت حق دیگران - این‏که دیگران حقى دارند و باید حق آنها رعایت شود، یکى از خلقیات و فضایل بسیار مهم است - کرامت انسان، احساس مسؤولیت، اعتماد به نفس ملى، شجاعت شخصى و شجاعت ملى، قناعت - یکى از مهمترین فضایل اخلاقى براى یک کشور قناعت است، و اگر امروز ما در برخى زمینه‏ها دچار مصیبت هستیم، به‏خاطر این است که این اخلاق حسنه‏ى مهم اسلامى را فراموش کرده‏ایم - امانت، درستکارى، حق‏طلبى، زیبایى‏طلبى - یکى از خلقیات خوب، زیبایى‏طلبى است؛ یعنى به دنبال زیبایى بودن، زندگى را زیبا کردن؛ هم ظاهر زندگى را و هم باطن زندگى را؛ محیط خانواده، محیط بیرون، محیط خیابان، محیط پارک و محیط شهر - نفى مصرف‏زدگى، عفت، احترام و ادب به والدین و به معلم.
اینها خلقیات و فضایل اخلاقى ماست. صدا و سیما خودش را متکفل گسترش این خلقیات بداند. شما در هر برنامه‏یى که مى‏سازید، در هر سریال تلویزیونى، در هر محاوره، در هر میزگرد، در هر گفتگوى تلفنى و در هر گزارش، متوجه باشید که این فضایل تقویت شود؛ این چیزها نقض و زیر پا انداخته نشود.
ب- صدا و سیما و دین‏
هم ایمان مردم باید تقویت شود، هم معرفت و شناخت آنها. باید توجه داشت ایمانى که مردم پیدا مى‏کنند، سست، عوامانه، سطحى و قشرى نباشد؛ بشدت از این پرهیز شود، برنامه‏ى دینى باید نسبت به دین شبهه‏زُدا باشد، نه شبهه‏زا.
ج-صدا و سیما و مدیریت کشور
به نظر من سیاست کلى صدا و سیما باید تقویت مدیریت‏هاى اجرایى کشور باشد. من توصیه نمى‏کنم که صدا و سیما ضعف‏ها و نارسایى‏ها و کمبودها و خداى نکرده خیانتها را پوشیده بدارد؛ نشان دادن توفیقات و پیشرفتهاى کشور حتماً نباید از زبان مسؤولان و دست‏اندکاران باشد در مورد پیشرفتها و توفیقات هم همین میکروفون را بگیرید جلوى کسانى که از این پیشرفتها بهره‏مند و برخوردار مى‏شوند. صِرف این‏که مدیر مربوطه بیاید بگوید در راه‏اندازى فلان طرح براى پانصد نفر، هزار نفر یا پنج‏هزار نفر شغل ایجاد شد، کافى نیست؛ باید موضوع را تبیین کرد.
د- صدا و سیما و علم‏
کرسى‏هاى نوآورى را تلویزیونى کنید و چهره‏هاى علمىِ نوآورِ خوب را مطرح نمایید.
ه- صدا و سیما و مقوله‏ى عدالت اجتماعى‏
به فضاى همدردى با فقیران دامن بزنید. خوشبختانه صدا و سیما در چند سال گذشته برنامه‏هاى بسیار خوبى در این زمینه داشته، که درخور تقدیر است. دغدغه‏ى عدالت را در ذهنها و دلهاى مردم دامن بزنید؛ این کار بسیار خوب است. البته سعى شود به جماعت فقیر و تهیدست اهانت نشود و کرامت انسانىِ آنها از بین نرود. منتها در کنار دامن زدن به دغدغه‏ى عدالت اجتماعى و رسیدگى به فقرا، زندگى اشرافى و تجملاتىِ پوچ و بیهوده را هم تخریب کنید؛ این زندگى واقعاً در خور تخریب است. زندگى تجملاتى نباید به‏هیچ‏وجه ترویج شود؛ بلکه باید تخریب شود و نقطه‏ى منفى به‏حساب بیاید.
و-چهره‏پردازى‏هاى منفى و ناصالح
بشدت توجه کنید که چهره‏پردازى‏هاى منفى و ناصالح در صدا و سیما انجام نگیرد. من گاهى دیده‏ام انسانهایى که هیچ ارزش علمى و هنرى ندارند، در صدا و سیما با پول مردم چهره‏پردازى مى‏شوند؛ چرا؟البته من نمى‏خواهم خیلى مطلب را باز کنم؛ اما مى‏بینم کسى‏که در رشته‏ى خودش این‏قدر ارزشمند نیست و انسان متوسطى است، او را مى‏آورند و یکى دو ساعت از وقت تلویزیون را به زندگى او، به خانواده‏ى او و به گذشته‏ى سرتا پا کم‏ارزش او مصروف مى‏کنند؛ چرا؟به‏نظر من علاوه بر این‏که این «چرا» وجود دارد، «منفى» هم هست. این کار، الگوسازى است؛ ما چه کسى را مى‏خواهیم الگوى جوانها قرار دهیم؟ این‏طور آدمهایى را؟! (مقام معظم رهبری 11 آذر 83 )
ز- افزایش قدرت تحلیل و بینش مردم
همت شما باید متوجه این امر مهم باشد که مردم قدرت تحلیل و بینش صحیح سیاسی داشته باشند زیرا در این صورت است که بسیاری از مسائل بدست خود مردم حل خواهد شد.
ح-تناسب با فرهنگ اسلامی
تولیدات نمایشی و موسیقی باید متناسب با فرهنگ مردم و موازین اسلامی باشند.
چند مطلب هم از وبلاگهای دوستان می اورم:
-- رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با معاونان و مدیران سازمان در تاریخ 16/11/81، افزایش انگیزه های عدالت خواهی در مردم را جزو وظایف سازمان صدا و سیما عنوان و اضافه می کنند: «فرهنگ عدالت طلبی باید به طور کامل در جامعه رواج یابد تا مردم آن را در همه ابعاد زندگی خود احساس و رعایت کنند و به گونه ای نشود که افرادی که از طریق تخلف از قانون و بی عدالتی، میلیاردها تومان ثروت نامشروع جمع کرده اند از مردم و کشور طلبکار شوند.»، حال باید ببینیم جدای از برنامه‌های صدا و سیما عملکرد خود مدیران سازمان در بحث عدالت، ساده زیستی، تجمل گرایی و... چگونه بوده است.
-- ماده 9 اساسنامه صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران:" هدف اصلی سازمان به عنوان یک دانشگاه عمومی، نشر فرهنگ اسلامی، ایجاد محیط مساعد برای تزکیه و تعلیم انسان و رشد فضایل اخلاقی و شتاب بخشیدن به حرکت تکاملی انقلاب اسلامی در سراسر جهان می‏باشد."
-- در بحث خط مشی کلی و اصول برنامه های سازمان صدا و سیما، در ماده یک از مدیران آن خواسته‌شده است تا « حاکمیت اسلام بر کلیه برنامه ها و پرهیز از پخش برنامه هایی که مخالف معیارهای اسلامی باشد.» و در ماده دو گفته شده:«صدا و سیما باید به مثابه یک دانشگاه عمومی به گسترش آگاهی و رشد جامعه در زمینه های گوناگون مکتبی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی کمک نماید.» و در ماده شش تاکید شده بر «ارج نهادن به حیثیت انسانی افراد و پرهیز از هتک حرمت آنان طبق ضوابط اسلامی»
-- رهبر انقلاب در سال 72، ضرورت پرهیز از تجمل‌گرایی و ترویج فرهنگ و روحیه ساده‌زیستی را به عنوان یکی از محورهای اصلی مدیریت جریان فرهنگی کشور مطرح کردند. حال چرا در بسیاری از سریال ها و دکورهای برنامه های گفت و گو در صدا و سیما، تبلیغ کالاهای تجملاتی و مبل های گران قیمت و اشرافی می شود درحالی که می توان طور دیگری هم کار کرد.
--برخی مرا برای حضور در سازمان صدا و سیما سرزنش می کردند. با تمام حرف و حدیثهایی که بوجود آمده معتقدم از دور ایستادن و دستور «لنگش کن» صادر کردن مرام انقلابی نیست ؛ آنچه پس از چند سال حضور در رادیو جوان برای من باقیست اطمینان به نفس فوق العاده ایست از اینکه می توان بجای ارتکاب ابتذال برای سرگرم کردن مردم با نگاهی آرمانگرایانه، هم جذاب بود و هم سرگرم کننده. (این را برای لبیک گفتن به درخواست دوستم حامد طالبی در باب انتقاد از صدا و سیما گفتم). آرمانگرایی معطوف به عمل یعنی پریدن وسط معرکه. امروز دوستان بسیاری را می شناسم که برای تغییر وضع موجود و تحقق ایده هایشان مجهز به علم و عقیده اند چیزی که نهادی مانند صدا وسیما که جزء بنیادی ترین محملهای تحقق آرمانهاست سخت به آن محتاج است(از وبلاگ دکتر یامین پور)
-- مدتی پیش در برنامه‌ای که وحید جلیلی سردبیر سابق ماهنامه سوره به نقد عملکرد مدیران بر اساس فرمایشات رهبری پرداخته بود چندین بار برنامه قطع و در بین آن موسیقی پخش شد، چرا که آنجا در کنار نقد به آنچه امروز پخش می شود از آنچه که پخش نمی شود هم سخن به میان آمد، دیگر سخن از نتوانستن به دلایلی امکاناتی و نیروی انسانی و ... نبود بلکه سخن از نخواستن (عدم اراده) و یا ندانستن (ضعف مسئولین) به میان آمد، در این زمینه اینجا را ببینید.
-- در حکم انتصاب مجدد آقای علی لاریجانی به ریاست سازمان صدا و سیما در تاریخ 5/3/1378آمده است:«صدا و سیما مدرسه‏ای عمومی برای همه‏ی قشرها در سراسر کشور است و برنامه‏هایی که از آن پخش می‏شود چه مثبت و چه منفی، آثاری عمیق در روحیه و فکر و رفتار و فرهنگ و بینش مخاطبان خود بر جای می‏گذارد، وظیفه‏ی گردانندگان این رسانه‏ی سراسری از این رو بسیار خطیر و سنگین است. اندکی غفلت از گردش امور و بی‏توجهی به تصمیم‏گیریها و برنامه‏ریزیها در آن، گاه آثار بی‏جبرانی بر جای می‏گذارد.»
--- مقام معظم رهبری یک ماموریت محوری برای صدا و سیما ترسیم کردند:« ...آن ماموریت محوری عبارت است از مدیریت و هدایت فکر، فرهنگ، روحیه، اخلاق رفتاری جامعه، جهتدهی به فکر عمومی و فرهنگ عمومی، آسیب زدایی از فکر و فرهنگ و اخلاق جامعه، تشویق به پیشرفت – یعنی روحیه دادن – و زدودن احساس عقب ماندگی.» آیا به واقع چنین رویکردی در صدا و سیما دنبال می شود. رهبر انقلاب فرمودند: «همه برنامه های شما باید پیام داشته باشد ... من می بینم گاهی اوقات این فیلم های خارجی که پخش می کنند، در آنها پیام های عجیبی هست؛ پیام های فرهنگی و گاهی پیام های دینی که انسان اصلا احساس هم نمی کند.» فیلم ها و سریال های ساخت جمهوری اسلامی چقدر حرف برای گفتن دارند؟ در سریال ها و فیلم چقدر تلاش می شود تا یک مفهوم متعالی به طور غیر مستقیم برای مردم تبیین شود؟ روحیه قناعت که مطابق کلام رهبری باید تکریم می شد و روحیه مصرف گرایی و مصرف زدگی که باید نفی می شد چه طور؟ آیا رویکردهایی که ایشان یک به یک و ریز به ریز بر شمردند و متذکر شدند، عزمی برای تحققشان ایجاد شده است؟؟؟

نوشته شده در چهارشنبه 91/4/7ساعت 6:51 عصر توسط خادم نظرات ( ) |

نویسنده: علیرضا انصاری
منبع:مجله معارف اسلامی
*موضوع پژوهش زیر با استفاده از کتاب « عشق برتر » تهیه و تنظیم شده است. محبت اهل بیت (علیهم السلام) یکی از فرایض اسلامی است . برقراری ارتباط عاطفی بین جوانان و ائمه (علیهم السلام) ، آنان را از لغزش ها و آسیب ها حفظ می کند . ضمن این که با بهره گیری از آموزه های اهل بیت می توانند مسیر صحیح زندگی را انتخاب نمایند . در قرآن کریم ، پاداش هدایت گری و ارشاد مردم از سوی اهل بیت (علیهم السلام) ، محبت و دوستی آنان قرار داده شده است : « قل لا اسئلکم علیه اجراً الاّ المودّه فی القربی ».1 پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود : « مودّت اهل بیت من ، بر هر مرد و زنی واجب است .»2 محبت اهل بیت (علیهم السلام) ابعاد گسترده ای دارد که این نوشتار به راه های ایجاد محبت اهل بیت (علیهم السلام) در جوانان با محوریت وظایف خانواده و اجتماع ، می پردازد . قبل از ورود به موضوع اصلی بحث ، بیان چند نکته لازم است : مقصود از اهل بیت (علیهم السلام) ، دوازده امام (علیهم السلام) و حضرت زهرا (سلام الله علیها) می باشد . مقصود از محبت ، دوستی و نهایت عشق ورزیدن به خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) است که در متون دینی و روایات با واژه هایی مانند : مودّت ، محبت و ولایت یاد شده است . منظور از راه های ایجاد محبت اهل بیت ، گسترش و تعمیق محبت است ، زیرا اصل محبت اهل بیت با گوشت و پوست مردم آمیخته است و نیاز به ایجاد آن نیست .
راه های ایجاد محبت اهل بیت (علیهم السلام) شیوه های متعددی برای ایجاد محبت اهل بیت (علیهم السلام) در جوانان وجود دارد که برای رعایت اختصار ، به بعضی از آنها اشاره می شود :
1 – الگو سازی به طور کلی مردم به ویژه جوانان ، آرمان گرا و قهرمان دوست هستند ، از این رو سعی می کنند رفتار و گفتار آنان را الگوی خود قرار دهند . کشورهای غربی ، دربار? شخصیت ها وچهره های ملی و علمی خود صدها کتاب و مقاله می نویسند و فیلم و مجسمه می سازند ، اما متأسفانه ما بزرگان دینمان را که بسیار ارزنده تر و شایسته تر از الگوهای غربی هستند ، آن چنان که باید مطرح نکرده ایم و به الگو سازی نپرداخته ایم . اگر جوانان جای گاه رفیع و آموزه ها وروش های امامان را در زندگی بشناسند ، مجذوب آنها می شوند .
در آموزه های دینی سفارش شده است که مردم ائم? معصومین (علیهم السلام) را الگو قرار دهند .3 در قرآن ، پیامبر اسلام الگویی حسنه معرفی شده است .4 پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز همگان را به الگو گیری از اهل بیت (علیهم السلام) فرا خوانده و فرموده است : « اهل بیت من میان حق و باطل را جدا می کنند و پیشوایانی هستند که باید به آنان اقتدا کرد .»5 2 – تعظیم و تکریم اهل بیت (علیهم السلام) نحو? برخورد والدین ، معلمان و بزرگان جامعه با خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) ،نقش تعیین کننده ای در ایجاد محبت آنان دارد . احترام نام ائمه ، صلوات فرستادن برای آنان ، برخاستن هنگام ذکر نام امام زمان (علیه السلام) ، برپایی جشن های میلاد امامان و برگزاری مراسم عزاداری در شهادت آنان و ... ، موجب می گردد که جوانان به سوی اهل بیت جذب شوند . در روایات اسلامی سفارش شده است که فرزندان خود را به نام های معصومان (علیهم السلام) نام گذاری کنید .6 هم چنین تأکید شده است که هنگام شنیدن نام محمد (صلی الله علیه و آله) بر او و آلش درود بفرستید. وقتی سکونی به امام صادق (علیه السلام) خبر داد که خداوند به وی دختری عطا کرده است ، حضرت پرسید : او را چه نامیده ای ؟ گفت : فاطمه . امام آهی کشید و فرمود : حال که نامش را فاطمه نهاده ای ، به او ناسزا مگو و او را مزن .7 هنگامی که « دعبل خزاعی » قصید? معروف خویش را برای امام رضا (علیه السلام) خواند و از امام رضا (علیه السلام) و قیام او یاد کرد ، حضرت دست بر سر گذاشت و به نشان? تواضع در برابر نام مهدی (علیه السلام) ایستاد و برای فرج آن حضرت دعا کرد .8 3 – یاد آوری عنایت ویژه اهل بیت (علیهم السلام) به شیعه یکی از شیوه های جذب جوانان به اهل بیت (علیهم السلام) ، بیان عنایت های ویژ? آنان به شیعیان است . زیرا جوانان به طور فطری دوست دارند که مورد توجه و عنایت همگان ، به ویژه بزرگان قرار گیرند .
بر این اساس ، اگر جوانان بدانند که اهل بیت (علیهم السلام) آنان را شاخ و برگ درختی می دانند که به خودشان مربوط می شود و در دنیا گرفتاری هاشان را حل کرده و در آخرت از آنان شفاعت می کنند ، دل باخت? اهل بیت می گردند . در این زمینه احادیث فراوانی وجود دارد که به دو نمونه اشاره می گردد : امام صادق در ذیل آی? : « انّ الینا ایابهم ثمّ انّ علینا حسابهم » فرمود : چون روز قیامت فرا رسد ، خداوند حساب رسی شیعیان را بر عهد? ما می گذارد .9 روزی امام صادق (علیه السلام) گروهی از شیعیان را در مسجد دید ، به آنان نزدیک شد ، سلام کرد و فرمود : به خدا قسم ، روح و بوی شما را دوست می دارم ... شمایاران دین خدایید ، شما پیش تازان به سوی بهشتید و ما بهشت را برای شما تضمین کرده ایم .10 4 – بیان جای گاه اهل بیت (علیهم السلام) باید به جوانان آموخت که اهل بیت (علیهم السلام) واسط? فیض الهی بوده و ولی نعمت های ما هستند .11 آن بزرگواران در ایجاد تمدن اسلامی ، هویت سازی و هدایت ما نقش بنیادی داشته و دارند .
تمام مسائل عقیدتی ، سیاسی ، فقهی و عرفانی ما ریشه در آموزه های اهل بیت (علیهم السلام) دارد و آنان در حوزه های مختلف علمی ، اخلاقی و اجتماعی ، قهرمان و اسطوره بودند . ابعاد شخصیت آنها به گونه ای بود که دوست و دشمن را به احترام و اکرام وا می داشت . ذکر چند نمونه در این جا ، شایسته است : عایشه می گوید : ابوبکر را دیدم که بسیار به چهر? علی (علیه السلام) نگاه می کند . گفتم : ای پدر ! زیاد به چهر? علی نگاه می کنی ، علت چیست ؟ گفت : دخترم ، از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شنیدم که می فرمود ک نظر کردن بر چهر? علی ، عبادت است .12 عمر بن خطاب گفت : « زنان عاجزند فرزندی مثل علی بن ابی طالب به دنیا آورند .»13 عطا می گوید : از عایشه دربار? علی (علیه السلام) سؤال کردم ، پاسخ داد : او بهترین انسان است و در این مطلب شک نمی کند مگر کافر .14 اگر جایگاه اهل بیت (علیهم السلام) در قالب تدوین کتاب ، تهی? سریال ها و برگزاری همایش و نظایر آن شناسانده شود ، جوانان مجذوب اهل بیت (علیهم السلام) می شوند . امام رضا (علیه السلام) فرمود : « اگر مردم خوبی های حرف ها و تعالیم ما را بشناسند ، از ما پیروی می کنند .»15 5 – بیان فضیلت دوستی اهل بیت (علیهم السلام) گرچه بیان جایگاه اهل بیت (علیهم السلام) در ایجاد محبت آنان نقش مهمی دارد ، ولی بیان فضیلت محبت اهل بیت، تأثیر آن را چند برابر می کند . روایات اسلامی همگان را به دوستی اهل بیت (علیهم السلام) دعوت کرده و حتی آن را حق آنان دانسته است .
امام علی (علیه السلام) فرمود : « علیکم بحب آل نبیّکم فانّه حق الله علیکم ؛16 بر شما باد محبت دودمان پیامبرتان ، چرا که آن ، حق خدا بر شما می باشد .» احادیث فراوانی دربار? فضیلت اهل بیت (علیهم السلام) واردشده است .17 پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود : هر کس با محبت و ایمان کامل می میرد ، فرشت? مرگ او را به بهشت مژده می دهد و قبرش زیارت گاه رحمت الهی می شود .... .18 در روایاتی دیگر ، مودّت و ولایت اهل بیت (علیهم السلام) یک « فرض الهی » و ملاک قبولی اعمال و عبادت به حساب آمده است . تولّای شما فرض خدایی است – قبول و ردّ این مرز جدایی است – هر آن کس را که در دین رسول است – ولایت ، مُهر و امضای قبول است – دیانت بی شما کامل نگردد – به جز با عشقتان دل ، دل نگردد – اهل سنت نیز به محبت اهل بیت (علیهم السلام) تأکید کرده اند . در شعر شافعی آمده است : ای خاندان پیامبر ! حبّ شما فریضه ای است که خداوند در قرآن آورده است ، برای شما همین افتخار بزرگ بس که هر کس ( در نماز ) بر شما صلوات نفرستد ، نمازش درست نیست .19 استاد شهید مطهری (ره) معتقد است : از بزرگ ترین امتیاز شیعه بر سایر مذاهب این است که پایه و زیر بنای اصلی آن ، محبت است .از زمان شخص بنی آدم (علیه السلام) که این مذهب پایه گذاری شده ، زمزم? محبت و دوستی بوده است . آن جا که در سخن رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) جمل? « علی و شیعته هم الفائزون » را می شنویم ، گروهی را در گرد علی (علیه السلام) می بینیم که شیفته و مجذوب اویند ، از این رو تشیع ، مذهب عشق و شیفتگی است و تولاّی آن حضرت ، مکتب عشق و محبت است .20 ابن سکّیت اهوازی ، از عالمان برجسته و از شاگردان مخصوص امام جواد و امام هادی (علیهما السلام) است .
متوکّل عباسی وی را برای معلمی دو فرزند خود ( المعتزّ و المؤیّد ) انتخاب کرد . او ناگزیر مدتی فرزندان متوکّل را درس داد . روزی مجلس با شکوهی از طرف متوکّل تشکیل شد و شخصیت های علمی و ادبی در آن شرکت کردند . متوکّل می دانست که ابن سکّیت از محبان و شیعیان اهل بیت (علیهم السلام) است . در آن مجلس و در حضور همگان از ابن سکّیت پرسید : این دو پسرم ( المعتزّ و المؤیّد ) را بیشتر دوست داری یا حسن و حسین را ؟! ابن سکّیت در تنگنای سختی قرار گرفت ،زیرا می دانست که متوکّل و جلّادان وی بی رحم ترین انسان ها هستند ؛ در عین حال با کمال صراحت جواب داد : به خدا قسم ، قنبر – غلام علی (علیه السلام) – از تو و پسران تو بهتر است . متوکّل از این پاسخ آن چنان خشمگین شد که به غلامان دستور داد زبانش را از پشت سرش بیرون بکشند .21 6 – تشکّل های مذهبی برنامه های خود جوش جوانان که به صورت گروهی انجام می گیرد ؛ مانند : چراغانی و آذین بندی معابر در نیم? شعبان ، تشکیل و راه انداختن دست? عزاداری ، برپایی جشن و سرور در ایام میلاد ائمه (علیهم السلام) و ... ، همه گره زنند? قلب جوانان با محبت اهل بیت (علیهم السلام) است ، زیرا آنان زمینه های روحی خوبی دارند که باید از آن به درستی بهره گرفت .
می توان در محله های مختلف تشکیل با کمک و مسئولیت خود جوانان هیئت هایی تشکیل داد و از این طریق در ایجاد محبت اهل بیت (علیه السلام) کمک کرد . لازم است در این جا به نکته ای مهم اشاره کنیم و آن این که بعضی افراد به پندار این که از اهل بیت (علیهم السلام) تمجید می نمایند ، ناخود آگاه آنان را از الگو بودن خارج می کنند و موجب می گردند جوانان احساس کنند به هیج وجه نمی توانند از سیره و روش زندگی آنان بهره مند شوند ؛ از این رو آنان را الگوی خود قرار نمی دهند . درآموزه های اسلامی ، مسلمانان از مبالغه گرایی نهی گردیده اند و به آنها سفارش شده است اهل بیت (علیهم السلام) را آن گونه که هستند معرفی نمایند . پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمود : « مرا بیش از حقم بالا نبرید ، زیرا خداوند قبل از این که مرا پیامبر قرار دهد ، عبد خود قرار داده است .»22 امام صادق (علیه السلام) فرمود : مردی نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمد و گفت : سلام بر تو ای پروردگار من ! حضرت به او عتاب کرد : خدا تو را لعنت کند ! خدای تو الله است .»22 پیامبر (صلی الله علیه و آله) به علی (علیه السلام) فرمود : « امت من دربار? تو سه گروه خواهد شد : گروهی دشمن تو خواهند بود و گروهی دربار? تو غلّو خواهند کرد ؛ ای علی ! شیعیان تو در بهشت خواهند بود و دشمنان و غلّو کنندگانِ دربار? تو ، در آتش .»24 برخی در محبت ورزی به اهل بیت (علیهم السلام) و معرفی آنان تفریط نموده اند و محبت آنها را با دیگران برابر دانسته اند . این افراد عقیده دارند که اهل بیت (علیهم السلام) متعلق به زمان خودشان بوده اند و نمی توانند الگوهای موفقی برای انسان ها در هم? عصرها باشند . افراط و تفریط در معرفی اهل بیت و اظهار محبت به آنان ، ازآسیب های جدّی است که باید با آن مبارزه کرد . بهترین شیو? اظهار محبت به اهل بیت و معرفی آنان ، رعایت اعتدال است . امام علی (علیه السلام) فرمود : « به زودی دو گروه نسبت به من هلاک می گردند : دوستی که افراط کند و به غیر حق کشانده شود و دشمنی که در کینه توزی با من زیاده روی کرده و به راه باطل در آید .»25 8 – زیارت و توسل به اهل بیت (علیهم السلام) حضور جوانان در اماکن مذهبی و زیارت اهل بیت (علیهم السلام) سبب می شود که بیشتر با جایگاه آنان آشنا شوند و زمین? عمق بخشیدن به مودّت اهل بیت (علیهم السلام) فراهم گردد . از سوی دیگر توسل به اهل بیت و خواندن زیارت نامه های آنها موجب می شود که جوانان دل باخت? آن بزرگواران گردند ، زیرا در این زیارت نامه ها ابعاد زندگی و تعلیمات اهل بیت (علیهم السلام) بیان گردیده است . 9- شبهه زدایی جوانان در عرصه های مختلف عقیدتی ، سیاسی و فرهنگی ... آسیب پذیرترین قشر جامعه هستند ؛ زیرا تجرب? کافی و قدرت تحلیل درست مسائل را ندارند و به همین دلیل تحت تأثیر تبلیغات و شبهه سازی های معاندان قرار می گیرند . ناپختگی جوانان از یک سو و سیاست های سود جویان? دشمنان از سوی دیگر موجب میشود که آنان در تشخیص حق و باطل و انتخاب مسیر صحیح دچار مشکل شوند .
امروزه دشمنان اسلام و اهل بیت (علیهم السلام) با بهرگیری از هم? اهرم ها از جمله : فیلم ، کتاب ، سینما و ... در صدد تضعیف باورهای دینی و جدایی جوانان از اهل بیت(علیهم السلام) بر آمده اند . بر این اساس ، یکی از شیوه های موفق در ایجاد محبت اهل بیت (علیهم السلام) ، شبهه شناسی و شبهه زدایی است . البته شبهه زدایی باید به گونه ای نظام یافته صورت گیرد . حوزه های علمیه ، صدا و سیما ، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، سازمان تبلیغات اسلامی ، مسئولان نظام و ... در این زمینه وظایف سنگینی دارند . تغذی? فرهنگی و شناساندن درست اهل بیت (علیهم السلام) ، جوانان را از آسیب ها و شبیخون فرهنگی دشمن حفظ می کند . *محورهای پژوهش :1 – اهمیت و جایگاه محبت اهل بیت (علیهم السلام) از نظر آیات و روایات . 2 – اهمیت محبت اهل بیت از منظر اندیشمندان اهل سنت . 3 – وظایف جوانان ، خانواده و نهاد های مسئول در ایجاد محبت اهل بیت (علیهم السلام) . 4 – نقش ابزارهای هنری از جمله :شعر ، نقاشی ، فیلم ، سینما و ... در ایجاد محبت اهل بیت (علیهم السلام) . 5 – نقش زیارت و توسّل در ایجاد محبت اهل بیت (علیهم السلام) . 6 – عوامل و زمینه های ایجاد محبت اهل بیت (علیهم السلام) . 7 – آثار و فواید محبت اهل بیت (علیهم السلام) . 8 – شیوه ها و ابزار ایجاد محبت اهل بیت (علیهم السلام) . 9 – موانع و آفات ایجاد محبت اهل بیت (علیهم السلام) . *منابع پژوهش : 1 – ترجم? تفسیر المیزان ، ج 17-18 ، ذیل آی? 23 سور? شوری . 2 – تفسیر نمونه ، ج 20 ، ذیل آی? 23 سور?شوری . 3 –مرتضی مطهری ، جاذبه و دافعه علی (علیه السلام) . 4 0 مرتضی مطهری ، تعلیم و تربیت در اسلام . 5 – مصطفی دلشاد تهرانی ، ماه مهرپرور ، از ص 421-446 . 6 – جواد محدّثی ، عشق برتر . 7 – حسین مظاهری ، جهاد با نفس ، ج 2 ،از ص 119 – 138 . 8 – محمد باقر مجلسی ، بحارالانوار ، ج 27 ، از ص 51- 254 . 9 – حبیب الله طاهری ، درس هایی از اخلاق اسلامی ، از ص 151- 156 . 10 – مرتضی مطهری ، ولاء ها و ولایت ها . 11 – محمد محمدی ری شهری ، اهل بیت (علیهم السلام) در قرآن و حدیث ، ج 1و2 .

پی نوشت ها :

1. شوری (42) آی? 23 .
2. بحارالانوار ، ج22 ،ص 315 .
3. احتجاج طبرسی ، ج 1 ، ص 198 .
4. احزاب (33) آی? 21 .
5. احقاق الحق ، ج 5 ، ص 42 .
6. علامه بحرانی ، العوالم ، ج 11 ، ص 552 .
7. همان .
8. علامه امینی ، الغدیر ، ج 2 ، ص 361 .
9. بحارالانوار ، ج 7 ، ص 203 .
10. همان ، ج 2 ، ص 206 .
11. مفاتیح الجنان ، زیارت جامعه .
12. ینابیع الموده ، ص 277 .
13. همان ، ص 448 .
14. تاریخ دمشق ، ج 2 ، ص 162 .
15. بحارالانوار ، ج 2 ، ص 31 .
16. غرر الحکم و درر الکلم ، حدیث 6169 .
17. ینابیع الموده ، ج 1 ، ص 78 .
18. جواد محدّثی ، برگ و بار ، ص 59 .
19. اقتباس از : جواد محدّثی ، عشق برتر ،ص 13-12 .
20. برداشت از : جاذبه و دافع? علی (علیه السلام) ، ص 38-35 .
21. همان ، ص 24 .
22. میزان الحکمه ، ح 15248 .
23. همان ، ح 15252 .
24. همان ، ح 15266 .
25. محمد دشتی ، ترجم? نهج البلاغه ، ص 248 – 240 .


نوشته شده در چهارشنبه 91/4/7ساعت 6:49 عصر توسط خادم نظرات ( ) |

خانه، کتاب، مطالعه

نویسنده:جواد محدثی
جایگاه «کتاب»، در خانه ها و خانواده های ما کجاست؟
منظور، جای آن در تاقچه، قفسه و کمد نیست، بلکه از نظر «فرهنگ کتابخوانی» و انس با مطالعه و «مرجع» قرار دادن کتاب برای حل مشکلات فکری و اخلاقی و افزایش مطالعات دینی و تاریخی و ارتقای سطح آگاهیهای اجتماعی و سیاسی و کسب مهارتهای بیشتر در زمینه تربیت، خودسازی، مدیریت خانه، برخورد با دیگران، نظم و نظافت خانه، بهداشت و درمان خانواده، ایجاد سرگرمیهای سالم و پرکردن اوقات فراغت و غنی ساختن ایام تعطیلی است.
به عبارت دیگر، آیا «کتاب» در سبد فرهنگی خانه ما جایگاهی دارد؟ آیا به کتاب و مجله هم به عنوان یکی از «نیازها» که برای تأمین آن هزینه ای را متحمل می شویم، می نگریم؟
وقتی سخن از «خانه» و «کتاب» است، بحث «کتابخانه» هم به میان می آید، آیا کتابخانه های عمومی شهر خود را می شناسیم؟ آیا عضو کتابخانه هستیم؟ فرزندانمان را با کتابخانه ها هم آشنا می کنیم تا یکی از جاهایی را هم که می توان برای تفرج رفت (البته تفرج روحی و فکری) کتابخانه دانست؟ آیا در خانه «کتابخانه خصوصی» داریم؟ و اگر هست، چه نوع کتابهایی و از کدام نویسندگان و برای چه مخاطبانی؟ آیا اهل امانت گرفتن از کتابخانه های امانی هستیم؟ آیا از کتابهای خود به دیگران امانت می دهیم یا به احتکار کتاب می پردازیم؟
یک هزارم آنچه در رسانه های عمومی و آگهی های تبلیغاتی و پیامهای بازرگانی درباره کالاهای مصرفی و لوازم زندگی و محصولات غذایی و... پخش می شود، به «کتاب» اختصاص نمی یابد! چرا؟ آیا کتاب، جزء نیازهای زندگی نیست؟ آیا به مطالعه هم احتیاج نداریم؟ آیا چنان نیست که کتابخوانی هم بتواند برای ما رفاه روحی، آرامش اعصاب، سلامت فکر و پیشرفت علمی فراهم آورد؟ پس چرا این همه مورد غفلت است؟
آیا خانواده ها مقصرند که از چنین پیامهایی استقبال نمی کنند و آن را مهم نمی شمارند؟
آیا کوتاهی از رسانه هاست که به «رشد معنوی» به اندازه رشد صنعتی و تولیدی بها نمی دهند؟
یا عامل پول و درآمد و سودجویی، نقش تعیین کننده در «جهت گیری تبلیغات» دارد؟
به هر حال، قصد گله و انتقاد در کار نیست. طرح این همه سئوال هم برای برانگیختن ذهن و تمرکز بر روی موضوعی همچون «کتاب و مطالعه» است و رابطه ای که با این مقوله داریم.
گاهی کتاب هست، ولی کتابخوان نیست.
گاهی کتابخوان هست، ولی کتاب و دسترسی به کتابخانه نیست.
گاهی هیچ کدام نیست. و البته صورت چهارم مطلوب ترین صورت است، یعنی هم میل و اشتهای به مطالعه در جامعه و خانواده ها و بین جوانان و کودکان باشد، هم کتابهای متنوع و ارزان در زمینه های مختلف به راحتی در اختیار علاقه مندان قرار گیرد، تا پاسخی به این میل طبیعی و اشتهای مبارک باشد.
اگر هدف کارخانه ای صرفاً «افزایش تولید» باشد، بدون محاسبه خریدار و بازار فروش، شکست این کارخانه،حتمی است. به موازات تولید، باید «بازاریابی» هم کرد. کارخانه های عظیم، بخش عمده ای از تبلیغات خود را به ایجاد «جاذبه مصرف» و «جذب مشتری» اختصاص می دهند، تا تولیداتشان در انبارها راکد نماند و چرخه تولید از کار نایستد.
در «بازار کتاب» نیز چنین وضعی قابل بررسی است.
«فرهنگ مطالعه» اگر پایین باشد، تیراژ کتابها اندک و سطح تولید محصولات فرهنگی به صورت کتاب و مجله پایین خواهد بود. اگر شوقی به خرید و مطالعه کتاب نباشد و به عنوان یک «نیاز» تلقی نشود، انبارها پر از کتاب می ماند، بی آنکه مشتریان برای خرید به کتابفروشی ها سر بزنند و کتابها در قفسه های کتابخانه ها خاک خواهد خورد، بی آنکه مراجعه کنندگان، غبار فراموشی و تنهایی و غربت را از چهره کتابها بزدایند.
از بالا بودن آمار تولید کتاب چه سود، اگر مطالعه رو به کاهش باشد؟!
برای ترویج فرهنگ کتابخوانی باید برنامه سازی و تبلیغات و کارهای فرهنگی و رسانه ای کرد، تا به صورت یک «نیاز»، یک مسئله «حیاتی» و یک مایه «افتخار و امتیاز» به شمار آید.
درست است که کتاب گران است، و این یکی از عوامل روی گردانی مردم از کتاب تلقی می شود، ولی انصاف باید داد، با هزینه ای که برای خرید یک کیلو بستنی، یک هندوانه، یک پرس غذا، یک بسته چیپس و پفک و... پرداخت می شود و اغلب چند لحظه پس از خرید، مصرف شده و تمام گشته است، نمی توان یک کتاب خوب خرید و در خانه گذاشت و سالها از آن بهره گرفت، حتی به نسل بعدی به یادگار گذاشت؟
چطور است که برای یک دست لباس، برای پوشیدن یکی دو سه نوبت و پز دادن و خودنمایی کردن و کلاس داشتن، بعضی حاضرند دهها هزار تومان بپردازند، ولی دلشان نمی آید همان مبلغ را صرف تهیه یک دوره کتاب علمی، تاریخی، تفسیر، اخلاق و ... کنند؟! پس مشکل جای دیگر است. نه در گرانی کتاب! مشکل آن است که برای جنبه های فکری، علمی و فرهنگی، ارزش کمتری قایلیم، از این رو حاضر به هزینه کردن در این زمینه نیستیم.
چه اشکال دارد که در هر خانه ای یک کتابخانه کوچک، حتی در حد پنجاه جلد کتاب وجود داشته باشد که اهل خانه، همچنان که هنگام تشنگی و گرسنگی، سراغ یخچال و آشپزخانه می روند، در مواقعی هم سراغ قفسه کتاب بروند و به تغذیه روح و جان خود بپردازند؟
چه عیبی دارد که برای دریافت یک مجله خوب و سالم و آموزنده هفتگی یا ماهانه، مشترک شویم و پستچی هر هفته یا هر ماه، یک بار در خانه ما را بزند و ما با اشتیاق، آن محموله فرهنگی را از دست او بگیریم؟
باور کنید با پول عوض کردن دکوراسیون خانه یا تعویض مبل و صندلی (که اغلب از روی هوس یا چشم و هم چشمی انجام می شود) می توان یک کتابخانه جمع و جور و پربرکت در خانه تهیه کرد، می توان به فامیل هم کتاب امانی داد، می توان بچه های همسایه را هم برای استفاده از کتابها سهیم و شریک کرد.
پدری، هربار که برای خرید به بازار می رفت، یکی دو کتاب هم همراه لوازم خانگی می خرید.
مادری، هر شب از قصه های شیرین کتابهای حکایت، برای فرزندان خود می خواند.
در یک خانه، افراد خانواده قرار گذاشته بودند هر شب دو صفحه از «توضیح المسائل» را از رو می خواندند و درباره مسأله ها به بحث و گفتگو می پرداختند.
کسی را می شناسم که برای تشویق بچه های خود، به جای خریدن پفک و بستنی، کتاب و مجله می خرد، البته شوق مطالعه را هم قبلاً در فرزندانش ایجاد کرده است.
یک روز، شخصی یک سئوال علمی مطرح کرد و یافتن پاسخ را بین افراد خانواده اش به مسابقه گذاشت و از آنان خواست تا جواب را از کتابهای موجود در خانه پیدا کنند.
معلمی بود که پیوسته کتابهای جدید را که به درد خود یا خانواده اش می خورد تهیه می کرد و پس از خواندن، آن را به یک دوست یا همکار، هدیه می داد.
پدری یک روز یک نویسنده را به خانه خود دعوت کرد و خود و خانواده و فرزندانش پای صحبتهای او نشستند و این دیدار و جلسه، اثری مثبت در جذب خانواده به کتاب و مطالعه داشت.
یکی از پیشنهادهای من این است که گاهی برای بردن کادو برای کسی که خانه خریده، یا ازدواج کرده، یا از سفر حج و عتبات آمده، یا صاحب فرزند شده، به جای پارچ و لیوان و بشقاب و دسته گل و جعبه شیرینی، می توان یک بسته زیبای کادو برد که محتوای آن چندین کتاب مورد نیاز افراد خانواده درباره مثلا اخلاق معاشرت و تربیت فرزند و مسایل بهداشتی و احکام شرعی و داستانهای سازنده و هنر آشپزی و کتاب علمی و سیاسی و اعتقادی باشد، یا یک جعبه نوار کاست که تشکیل شده باشد از نوارهای: سخنرانی، ترتیل قرآن، مداحی و نوحه خوانی، سرودهای انقلابی، غزلهای عرفانی، آموزش احکام، دعای کمیل یا ندبه یا عرفه و...
به هر حال، درست است که برنامه های تلویزیون در خانواده ها جای همه چیز را گرفته است و درست است که سرگرمی هایی همچون آتاری، کامپیوتر، سی دی های مختلف بازار خوبی پیدا کرده است، ولی باز هم «کتاب» جای خود را دارد و هیچ یک از اینها جای «مطالعه» را نمی تواند و نباید بگیرد.
تشویق فرزندان به کتابخوانی، تهیه کتابهای خوب برای فرزندان و دادن «جایگاه» خاص به مقوله کتاب و مطالعه در خانه، یک اقدام فرهنگی مناسب است که پدر و مادر، یا افراد فهیم خانواده می توانند در ایجاد این «رابطه» کوشا و مؤثر باشند.
پایان این نوشته را به بازخوانی این متن کوتاه و مفید اختصاص می دهیم:
«لحظات تنهایی و دلتنگی خود را با مطالعه پرکنیم.
کتابخانه، معبد اهل دانش و محراب مقدس علم آموزی است.
کتاب، معلمی ساده و صمیمی و همیشه در دسترس است که بی ادعا و تکلف و منت، آنچه دارد در اختیار ما می گذارد.
مطالعه، غذای روح و درمان بیماریهای فکری است. اگر غذای مسموم بخوریم، حیاتمان به خطر می افتد. زیان و خطر کتابهای ناسالم، بیش از غذای فاسد است؛ پس باید در گزینش کتاب، دقیق بود.
کم خونی «رگهای ایمان» را باید با مطالعه آثار خوب جبران کرد. شناخت کتاب خوب بسیار مهم است. کتاب خوب آن است که هم مفید باشد، هم سالم و مطمئن.
وقتی در میان نویسندگان، بیماردلانی هستند و وقتی در میان کتابها و مجلات، نمونه های ناسالم و آلوده هم وجود دارد، چه باید کرد؟ جز دقت و احتیاط؟!
هرکه از کتاب و مطالعه بیگانه است، غریب و تنهاست.»

نوشته شده در چهارشنبه 91/4/7ساعت 6:47 عصر توسط خادم نظرات ( ) |

منبع:http://daneshnameh.roshd.ir
1. اعتقاد به (دانایی) و ضروورت دانش اندوزی:
توانا بود هر که دانا بود زدانش دل پیر برنا بود (فردوسی)
درخت تو گر بار دانش بگیرد به زیر آوری چرخ نیلوفری را (ناصر خسرو)
2.داشتن هدف برنامه ریزی کردن در راهنتای رسیدن به هدف و تلاش برای رسیدن به اهداف: داشتن هدف به دانش آموز انگیزه می دهد و به حرکت ها و تلاش های او جهت مشخصی می دهد.
3. داشتن طرح و نقشه در امر مطالعه و تحصیل برنامه ریزی: برنامه ریزی تحصیلی یعنی داشتن برنامه ی روزانه ماهیانه و سالیانه برای مطالعه و یادگیری پدران و مادران باید برای فرزندان دانش اموز خود برنامه ای بنویسندو با مشورت با فرزندان خویش برنامه ای را برای انجام کارهی زیر تنظیم کنند:
1.تعیین ساعت خواب
2.وقت نظافت و انجام عبادت
3. اوقات صبحانه نهار و شام
4 . ساعات حضور در ندرسه و ایام مربوطه
5. تعیین ساعاتی برای انجام تکالیف درسی و مطالعاتی
6. ساعات گذراندن اوقات فراغت روزانه و هفتگی باید مشخص شود.
4. آشنا نبودن دانش آموزان با اصول و روش های صحیح مطالعه و ساعات و شرایط فیزیکی مناسب رای مطالعه. در این زمینه مطالعه ی کتاب در آمدی بر آسیب شناسی مطالعه تالیف (محست ایمانی)
5 . ثبت نام در مدارس خوب و موفق با امکانات مناسب فیزیکی تجهیزاتی و آزمایشگاهی و داشتن امکانات مدرن نظیر وسایل سمعس بصری کتابخانه سالن مطالعه و ...
6 . برخورداری از آموزگاران و دبیران صادق.عالم.مومن و با تجربه
7 . داشتن فضای خانوادگی مناسب به لحاظ فیزیکی عاطفی و اجتماعی و والدین با سواد و متعادل
8 . داشتن اعتماد به نفس و اراده ی قوی و پشتکارزیاد
9 . انجام نرمش و تقویت جسم و روح و انجام حرکات شاد و مفرح برای جلوگیری از بیمار شدن و بی حوصله شدن.
10 . اولیا و مربیان باید راه های کاهش اضطراب را به دانش آموزان یاد بدهند تا در هنگام انتحانات دانش آموزان دچار اضطراب نشود و افت تحصیلی نگردد.
11 . سوء تغذیه- نخوردن صبحانه-کاهش قند خون - کاهش آهن - کلسیم - پتاسیم - ید - مواد معدنی و و ویتامین های لازم برای بدن تاثیرات نا مطلوبی را بر یادگیری دارند و باعث افت تحصیلی می شود.
12 . شب زنده داری – تماشای بیش از حد تلویزیون –ویدئو – ماهواره و رفتن به مهمانی تا دیر وقت باعث خواب آلودگی دانش آموز در روز بعد می شود و افت تحصیلی و یادگیری را به همراه دارد.
13 . شرکت در کلاس های تقویتی و استفاده از معلمان با تجربه باعث کاهش افت تحصیلی شده و بذر امید را در دل دانش آموز
می کارد و موجب موفقیت تحصیلی آنان خواهد شد.
14 . دبیران باید دانش اموزان را به تفکر- آزمایش- تجربه و بحث و استدلال وادار کنن نه اینکه مانند یک سیم رابط ضبطصوت اطلاعات دیگران را به آن منتقل کنند.
15. کارکنان دبیرستان بایستی مقررات دبیرستان – قررات تحصیلی – امتحانی –اداری و جدول مربوط به بارم بندی و بودجه بندی دروس را به دانش آموز یاد بدهند.
16 . آگاهی یافتن دانش آموز از روش های ارزشیابی کتبی (تستی-کلی-کوتاه جواب) و شفاهی
17 . داشتن برنامه های غیر درسی منظم برای عبادت – تفریح – گردش – استراحت و گذراندن اوقات فراقت
بایستی همگی بدانیم که سن جوانی سن صخره های افراد است و پرسه زدن در کوچه و خیابان و رفت و آمد با دوستان نا باب و تماشای فیلم های مبتذل و جنسی می تواند آتش فساد و شهوت را دردل جوان شعله ور سازد و ذهن و فکر او را مقول کند و موجب افت تحصیلی شود
18 . داشتن دوستان علاقمندبه تحصیل و یادگیری و دوری کردن از دانش آموز ودرسه گریز
تو اول بگو با کیان زیستی پس آنگه بگویم که تو کیستی (سعدی)
20 . شرکت دانش آموزان در بازدید های علمی – هنری – فرهنگی – فنی حرفه ای می تواند انگیزه دانش آموزان را بالا ببرد. برای مثال: دانش آموزی که از یک شهرک تحقیقاتی یا علمی و صنعتی و یا یک دانشگاه یا یک موسسه ی هنری و یا یک کوزه بازدید می کند بهتر می تواند هدفی را برای آینده خویش در نظر بگیرد و انگیزه ی ادامه ی تحصیل در او بیشتر خواهد شد.
21 . شرکت دانش اموزان در المپیاد های ورزشی – علمی- هنری در سطوح مختلف دبیرستان – منطقه – استان – کشور – و جهان
22 . نداشتن دستگاه های مدرن تکثیر و چاپ باعث می شود مطالب کمک آموزشی و نمونه مطالب مطرح در المپیاد ها و...... کمتر بدست دانش آموزان برسد و گر چه افت تحصیلی تاچیزی را موجب می شود ئلی دانش آموزان از اوج گرفتن نیز باز می دارد. کشور آلمان که حدود 70 نفر در آن جایزه نوبل در رشته های گوناگون علمی – فنی – هنری و .... گرفته اند مدیون پیشتلزی گوتنبرگ در صنعت چاپ و نشر و تکثیر است.
23 . ضعف شنوایی و بینایی دانش آموزان همواره باعث می شود که مرتب به معلم یاد آوری کنند که مطلب را یاد آوری کند.
از مطالعه جزوات درسی دانش آموزان دبیر می تواندضعف شنوایی آنها را بهتر بفهمد به نظر بسیاری از دبیران کار آموزده وجود پایگاه های سنجش دانش آموزان فقط برای قبل از دبستان کافی نیست زیرا دانش آموزان در برخوردهای فیزیکی نظیر تصادفات و مسابقات ورزشی مثل کشتی آسیب های جدی به گوش و چشم آنها می رساندمطالعه میدانی این حقیر در مورد ضعف بینایی نشان
می دهد که بیشتر دانش آموزانی که یک چشم آن ها از 1/10 تا 2/10 ضعیف بوده در50% موارد ابرو اشتر بودند و در اثر تصادفات و برخوردهای شدید عصب بینایی چشم آسیب دیده کار ایی کمی داشت.
24 . گاه یک همکار فرهنگی برای دروس عمومی و غیر پایه تکالیف و تحقیقات زیادی ر ابه دانش آموز خویش تحمیل می کند و باعث افت تحصیلی در دروس بنیادین می شود.
25 . آشنا نبودن دانش آموزان به جنبه های کاربردی بعضی مطالب درسی باعث می شود انگیزه ی یادگیری نداشته باشند.
26 . عدم کنترل و نظارت والدین بر رفت و آمد های فرزندان در سنین بلوغ و بروز تشدید رفتار های جف تیابی و خود نمایی های دختران و پسران مهمترین عامل افا تحصیلی است که این قضیه در سال های اخیر بیشتر مشهود است بطوری که بعد از تعطیلی مدارس ساعت ها گروهی از آن ها در خیابان ها پرسه می زنند.

 


نوشته شده در چهارشنبه 91/4/7ساعت 6:42 عصر توسط خادم نظرات ( ) |

نویسنده:مرتضی شیرودی
منبع:ماهنامه پرسمان،شماره52

هدف ها، ابزارها و مصادیق

امروزه مسأله ی خطرناک، این است که سر رشته ی تحولات منفی در سطح بین المللی، در دست کسانی است که می خواهند به وسیله ی این تحولات ، اهداف خودشان را که یا زراست یا زور، تأمین کنند و برای آنها چیزی به نام هویت ملت ها ، اصلاً ارزش ندارد که متأسفانه این، در صد و پنجاه سال اخیر، در دنیا اتفاق افتاده است؛ یعنی تحولات کشورهای آسیایی، آفریقایی و آمریکای لاتین، در دام طراحی باندهای قدریت بین المللی افتاده است و طراح اینها، صهیونیست و سرمایه داران بین المللی بوده اند . آن چه برای اینها مهم است، کسب قدرت سیاسی است که بتوانند در کشورها و دولت های اروپایی و غیره نفوذ کنند؛ قدرت سیاسی را در دست بگیرند؛ پول کسب کنند و این کمپانی ها، سرمایه های عظیم، کارتل ها، و تراست ها را به وجود آورند. هدف، این بوده است؛ آیا وقت اگر اقتضا کند که اخلاق جنسی ملت ها را خراب کنند، به راحتی می کنند؛ مصرف گرایی را در بین آنها ترویج کنند، به راحتی این کار را انجام می دهند؛ بی اعتنایی به هویت های ملی و مبانی فرهنگی را در آنها ترویج کنند، این کار را می کنند . اینها، اهداف کلان آنها است که تصویر کرده اند .آن وقت، همیشه لشگری هم از امکانات فرهنگی و رسالنه ای و روزنامه های فراوان و مسایل گوناگون تبلیغات، در مشت اینها قرار دارد که از آنها به« ناتوی فرهنگی» تعبیر می کنند؛ یعنی مانند پیمان ناتو که آمریکایی ها در اروپا به عنوان مقابله با شوروی سابق ، یک مجموعه ی مقتدر نظامی به وجود آورند؛ اما برای سرکوب هر صدای معارض با خودشان، در منطقه ی خاورمیانه و آسیا و غیره ، از آن استفاده می کنند، حالا یک ناتوی فرهنگی هم به وجود آورده اند. این، بسیار چیز خطرناکی است. البته برای حالا هم نیست؛ سال هاست که این اتفاق است.مجموعه ی زنجیره ی به هم پیوسته ی رسانه های گوناگون از ماهواره ها ،تلویزیون ها ورادیو ها که حالا اینترنت هم داخلش بوده است ،در جهت مشخصی حرکت می کنند تا سر رشته ی تحولات جوامع را به دست بگیرند.
گوشه ای از سخنان رهبر معظم انقلاب در جمع دانشگاهیان استان سمنان
امروزه رسانه های فراملی، به مثابه یکی از مؤثرترین ابزار تحکیم هژمونی نظام سلطه ی جهانی،به ویژه آمریکا،عمل می کنند.این رسانه ها ،وابسته شرکت های قدرتمند و با نفوذ فراملیتی اند و در جهت تأمین منافع کشورهایی چون آمریکا ، نقشی اساسی دارند. به بیان دیگر، مؤثرترین ابزار برای جهانی کردن فرهنگ غرب،شرکت های فراملی و نیروی محرکه ی این فرآیند ،بهره گیری از انقلاب،در عرصه ی فناوری اطلاعات و جهانی شدن ارتباطات را پس از دهه ی 1960 م . می توان از رشد رسانه های و شرکت های فراملی، نظیر تایم وارنر ، دیزنی، رویترز، سونی، مردوخ، و برتلزمن، دریافت که همگی وابسته به اقتصادهای پیشرفته اند؛ به گونه ای که سازمان های دولتی و غیر دولتی ارتباطی را به شدت تحت الشعاع خود قرار داده اند . بخش زیادی از سلطه ی رسانه های غربی بر جهان، به آمریکا تعلق دارد که این مسأله را باید ناشی از تجربه ی بازاریابی ، رشد و استفاده از تکنولوژی های جدید در جهت دستیابی به جلوه های ویژه دانست. شاید به همین علت است که تلاش دولتهای ملی در جهت حفظ جوامع خود از سیطره ی فرهنگی آمریکا، چندان موفقیت آمیز نبوده است ؛ زیرا از یک سو محصولات فرهنگی آمریکا، حاوی مفاهیم جذابی چون ازادی ، حق انتخاب های فردی و آینده ی مطلوب است و از سوی دیگر، زیرساخت های نامطلوب کشورها، باعث تسهیل انتقال وپذیرش محصولا فرهنگی آمریکایی شده است . دیگر دلایل موفقیت رسانه های آمریکایی در تسلط بر جهان را می توان به صورت زیر برشمرد:
1. سلطه گرایی جهانی رسانه ای آمریکایی
در گذشته، تعادل بین منافع کارگری و کشاورزی از یک سو و شرکت ها از سوی دیگر، وجود داشت؛ امّا امروزه، این شرکت های تجاری رسانه ای هستند که بر امور، سلطه یافته اند. بخشی از این سلطه یابی، به کمکی بر می گردد دکه رسانه ها در امر مبارزات انتخاباتی ایفا می کنند. هزینه های تبلیغات رسانه ای نامزدها، مرتب در حال افزایش است که این امر، به افزایش توانایی مالی شرکت های رسانه ای از طریق بهره جویی از نامزدهای به قدرت رسیده، منجر شده است . از این رو، این شرکت ها از حمایت وسیع قانونی در آمریکا بهره مندند.
از یک قرن قبل، دادگاه عالی آمریکا، همان حقوقی را که برای افراد قایل است، برای شرکت ها نیز در نظر گرفت و ازن جهت ، نظارت بر رسانه ها، بسیار دشوار گردید. هم چنین در دهه ی 1970 م. این شرکت ها از اصلاحیه ی اول قانون اساسی آمریکا برای گسترش و سیطره ی جهانی فعالیت های خود، بهره گرفتند. از آن جا که رسانه ها، از حمایت مالی گسترده آگهی دهندگان برخوردارند، به نحو گسترده ای، اقدام به پخش آگهی های تبلیغاتی و تجاری می کنند. این رسانه ها، تبدیل به دستگاه های عظیم بازاریابی و ایدئولوژیکی، به منظور تأثیرگذاری شرکت ها شده اند، در واقع، این رسانه ها، مفسران نهایی واقعیت هستند و واقعیت را هم بر اساس منافع شرکت ها تعریف می کنند. نتیجه این کار، اقتدار شرکت های رسانه ای، در حال افزایش است و آنان به دنبال یافتن بازارهای جدید، کاهش مالیات بر فعالیت های خود و کسب منافع بیشتر از حکومت ها هستند. در این راستا، شرکت ها و رسانه های فراملی، اولویت بسیار زیادی برای مقررات زدایی قایلند؛ زیرا بدین وسیله می توانند به سادگی در رسانه های ملی نفوذ کنند و از طریق بنگاه های تبلیغاتی خود، به صورت نامحدودی، در آنها تأثیر بگذارند. یکی از راه هایی که به موفقیت شرکت های فراملی رسانه ای آمریکا بر جهان انجامیده است، تمرکز در فعالیت ها و حرکت به سوی تأسیس اتحادیه های رسانه ای است. دو نمونه بارز این مسأله ، عبارتند از:
الف) اتحادیه ی ارتباطات راه دور بین الملل (ITV) ؛ این اتحادیه، در سال 1856 م. تأسیس و در سال 1932م. به اتحادیه ی بین الملل تلگراف، تغییر نام داد؛ سپس به منظور جلوگیری از نفوذ جهان سوم ، مجدداً سازماندهی شد و در پی آن، نقش شرکت های حقوقی در آن بیشتر گردید. این سازمان که هم اکنون به عنوان یکی از نهادهای تخصصی سازمان ملل فعالیت می کند، نقش روز افزونی در حمایت از رسا نه های ملی دارد . ب) گات (GATT) یا موافقت نامه ی عمومی تعرفه و تجارت، این سازمان که امروزه ، سازمان تجارت جهانی(WTO) خوانده می شود، در سال 1947 م. تاسیس ودر سال 1996 م. تغییر نام داد. این سازمان، در جهت حفظ منافع شرکت- های رسانه ای و گسترش جریان اطلاعاتی غری تلاش زیادی کرد. به این دلیل، این شرکت ها بر قوانین و جریان های مربوط به روند گسترش اطلاعات، نظارت دقیق داشته، هر گونه مخالفتی را سرکوب می کنند. آنها با بی طرف ساختن دولت ها، نفوذ جهانی خود را کامل کرده ، بدون نظارت مؤثر ، به فعالیت مشغولند؛ این در حالی است که سازمان های بین المللی دیگر، نظیر سازمان ملل متحد و یونسکو ، در این زمینه، ضعیف و خلع سلاح شده اند.1
2. عملیات روانی سازمان سیا علیه اسلام
سازمان سیا (CIA) گر چه یک رسانه ی فراملی نیست، ولی در نقش یک رسانه ی فراملی ، در تهاجم به فرهنگ های ملی، عمل می کند. از این رو، آرتور کاستلز، یکی از مقامات جنگ فرهنگی سیا، خطاب به یک مسؤول آمریکایی در سال 1949م. چنین گفته است : به من 100 میلیون دلار و 1000 انسان مصمم بدهید؛ تضمین می کنم که چنان موجی از ناآرامی های دمکراتیک در میان توده ها، حتی در میان سربازان امپراتوری استالین، ایجاد کنم که برای مدتی طولانی، تمامی دغدغه ی وی به مسایل داخلی معطوف شود.
« جنگ سرد فرهنگی سیاو جهان هنر و ادب ». عنوان کتابی است که از خانم فرانسیس ساندرس – پژوهشگر و روزنامه نگار انگلیسی – است که در سال 1999م. در لندن منتشر شد و اندکی بعد ، غوغایی به پاکرد. این کتاب، به اشاگری نقش سازمان سیا در هدایت فرهنگی و هنری در بسیاری از کشورها، به ویژه در دوران جنگ سرد می پردازد. خانم ساندرس، در کتابش نشان می دهد که کوردمه یر، رییس بخش عملیات روانی سازمان سیا، با همکاری دوستش، آرتوشلزینگر و بر پایه ی طرحی از ملون لاسکی ارایه داد، حرکتی آغاز کردند که به ایجاد یک شبکه ی فرهنگی غول آسای جهانی یا ناتوی فرهنگی انجامید؛ به طوری که بودجه ی آن در سال 1950 م. و در زمان ریاست جمهوری ترومن، 34 میلیون دلار بود، گرچه جنگ سرد به پایان آمد، ولی سازمان سیا، با بهره گیری از تجارب دوران جنگ سرد، با بودجه و شدت بیشتری، برای پیروزی در عرصه های دیگری، چون اسلام و ایران و از طریق شیوه های زیر تلاش می کند:
الف) سینما
در هالیوود، مأموران سیا، کارگردانان را ترغیب می کنند تا در فیلم های خود، از سیاه پوستان بیشتری استفاده نمایند؛ آنان را آراسته و خوش لباس به تصویر بکشند و از این طریق، آمریکا را جامعه ای آزاد و دمکرات نشان دهند . فیلم «مزرعه ی حیوانات» جرج ارول ، در این راستا و با سرمایه ی سیا در سال 1984م. تولید شد. در این مورد، حتی می توان به فیلم «روز استقلال هالیوود» در سال 1996م. اشاره کرد. در این فیلم، موجودات فضایی می خواهند جهان و بشر را از بین ببرند تا به منابع و ثروت های زمین دست یابند؛ اما نیروی هوایی آمریکا، تحت رهبری و هدایت رییس جمهور، بر این موجودات فایق می آید. این فیلم در حقیقت، ستایشی از قدرت عظیم آمریکا برای دست یابی به پیروزی، در نبرد با دشمن انسانیت!
ب) کتاب
بسیاری از کتاب های کمپانی پراگر، با بودجه ی سیا چاپ می شوند. کتاب « طبقه ی جدید» میلوان جیلاس هم با کمک سیا و در تیراژ بالا منتشر شد و در سراسر جهان توزیع گردید. سیا، 50 هزار نسخه از این کتابهای ایروینگ کریستون را برای توزیع مجانی در سراسر جهان خریداری کرد. طبق تخمین خانم ساندرس، تنها در دوران جنگ سرد، حدود 100 عنوان عدد کتاب به وسیله ی سیا و تحت پوشش بنگاه های انتشاراتی ، تجاری و دانشگاهی ، در امریکا به چاپ رسید.
ج) همایش
سیا در سال 1950م. با گردآوردن 100 نویسنده مشهور از سراسر جهان، کنگره ی آزادی فرهنگی را در برلین دایر کرد. در این کنگره، نویسندگان برجسته ای چون آرتورکوستلر، سیدنی هوک، ملوین لاسکی ، ایناتسیو سیلونه و جرج ارول شرکت داشتند. یکی از اولین اقدامات کنگره ، اختصاص بودجه ی کلان ، برای چاپ نشریات روشن فکری در پاریس، برلین و لندن بود. هدف ابتدایی کنگره، تقویت چپ گرایان غیر کمونیست و مقابله با روحیات و تبلیغات ضد آمریکایی بود. هدایت کنگره را مایکل یسلون ، کارمند واحد جنگ روانی بر عهده داشت.
د) دانشگاه
تعدادی از دانشگاه های مشهور آمریکا، مانند کلمبیا، استانفورد، نیویورک و هاروارد ، زیر نقطه ی سازمان سیا هستند. بنیاد فارفیلد در دانشگاه کلمبیا، یکی از مهم ترین مراکزی است که بودجه ی عملیات فرهنگی سیا، از طریق آن به نهادهای فرهنگی مبلّغ فرهنگ آمریکایی منتقل می گردد. ظاهراً این بنیاد را یک ثروتمند یهودی به نام جولیوس فیلشن ایجاد کرده؛ ولی در واقع، با بودجه ی سیا اداره می شود. هدایت این بنیاد را زمانی جک تامپسون ، مأمور سیا و استاد دانشگاه کلمبیا در دست داشت.
و) روشن فکران
خانم ساندرس، فهرستی از شوالیه ها یا روشن فکرانی چون کارل پوپر، توماس کوهن، آیزایا برلین، والت روستر ، دانیل بل ، ریمون آرون، حناآرنت، سیدنی هوک و هنری لوس را ذکر می کند که با تأسیس نشریاتی چون پارتیزان ریویو، نیولیدر، درمونات، کینان ریویو و پرووه، مخالفان کمونیسم دیروز و دشمنان اسلام امروز در سراسر جهان ، تغذیه فکری می کند عجب آن که اکثر شوالیه های جنگ سرد فرهنگی، یهودی اند!
ه) ترور
ترویج فرهنگ به اصطلاح آزاد، همپای سیاست ترور و کشتار روشن فکران و دگران اندیشان ، در تمامی دوران جنگ سرد و پس از آن، جریان دارد.
طبق برخی از تخمین ها، حداقل در دوران جنگ سرد سیا ، حدود 150 هزار معلم ، استاد، رهبر اتحادیه کارگری، کشیش و روحانی مخالف را به قتل رسانده و برخی این رقم را تا 300 هزار نفر افزایش دادند. این پدیده که از آن به «ترور دولتی» یاد می شود ، پنهان و مخفیانه صورت می گیرد.2
.3 ارتش آمریکا و بازیهای رایانه ای
از دیگر ابزارهای ناتوی فرهنگی آمریکا و غرب علیه جهان غیر غرب ، بازیهای رایانه ای است . بازیهای رایانه ای را صرفاً نباید پدیده ای برای سرگرمی کودکان و نوجوانان دانست ؛ بلکه این بازی ها به ابزار تبلیغاتی مهمی در دست ارتش های مهاجر و سرکوب گری چون ارتش آمریکا هستند که در بطن و درون خود، هدف های سیاسی- نظامی شیطانی را دنبال و القا می کنند. بسیاری از تحلیل گران، جنگ خلیج فارس در سال 1991. با یک بازی رایانه ای توصیف کردند؛ زیرا این جنگ بیشتر به یک جنگ رایانه ای شبیه است و نه یک جنگ واقعی . همین واقعه ، درباره ی جنگ دوم خلیج فارس هم تکرار شد . رایانه ای این جنگ ها را اظهار نظر بوش پدر با عنوان « بازی تمام شد» و گفته ی یک ژنرال آمریکایی که «تاکتیک این جنگ، از بازی رایانه ای اقتباس شد» تایید می کند. این جملات ،می تواند برای طرفداران بازیهای رایانه ای ، لذت بخش باشد؛ به این دلیل که دیگر نمی توان بازی های رایانه ای را تنها وسیله ای برای وقت گذرانی دانست. بازی رایانه ای، فقط یک تفریح بی خطر نیست ؛ بلکه رسانه ای برای بیان و نهادینه سازی برخی پیام هاست ؛ البته این پیام رسانی به صورت آشکار صورت نمی گیرد ؛ بلکه در جهتی به دور از اهداف ظاهری و ابتدایی ، از آن استفاده می شود. استفاده از بازی های رایانه ای ، در جهت هدف سیاسی و نظامی ، به آن جهت مزورانه است که برای مردم ، ناشناخته است. برخی از این بازیها عبارتند از : الف ) بازی بازگشت به قلعه ولفن اشتاین (Return to castle wolfenstein) عرضه شده در نوامبر 2001م. که در بازی کننده در نقش یک سرباز آمریکایی در جنگ جهانی دوم ظاهر می شود . او به درون کاخ های نازی نفوذ می کند و با سربازان S.S به مبارزه می پردازد و در پیچ و خم راهروی کاخ ها ، سربازان آلمانی را از پا در می آورد. در این بازی، نوعی دیدگاه جانبدارانه به نفع آمریکایی- ها وجود دارد.
ب) بازی طوفان صحرا (Conflict Desert Storm) عرضه شده در سپتامبر 2002م. که بازی کننده در نقش یک سرباز انگلیسی و آمریکایی است که مأموریتش ،آزاد سازی عراق و یوغ دیکتاتوری است . او در این بازی، یک دشمن می شناسد و آن هم سرباز عراقی است. این بازی، هیچ مخالفتی را در آمریکا به وجود نیاورد و تنها به افراد زیر 16 سال، توصیه شد که این بازی را انجام ندهند. هدف پنهانی بازی طوفان صحرا، آن است که فرد بازی کننده، خود را در موضع دفاع از نظم جهانی قرار دهد.
ج) بازی ارتش آمریکا (Amricans Army ) عرضه شده در ژوییه 2002م. که بازی کننده در آن، به یک سرباز آمریکایی تبدیل می شود. هدف ارتش آمریکا که سازنده ی این بازی است، جذب بیشتر جوانان به سوی مشاغل نظامی است . برای استفاده از این بازی ، باید بر روی پایگاه اینترنتی ارتش آمریکا ثبت نام کرد که تاکنون، بیش از یک میلیون نفر در این پایگاه ثبت نام کرده اند .
در نمایشگاه بازی رایانه لسآنجلس ( 3 E) در مه 2003م. افرادی که در انتظار باز شدن درهای نمایشگاه بودند، در مقابل درب های نمایشگاه به تماشای یک برنامه شبیه سازی شده، مثل بازی هنگ 101 نیروی هوایی، پرداختند، در بازی بازگشت به بغداد (Back to Gagad) بازی کننده به جنگ سال 1991م. آمریکا علیه عراق بر می گردد که در آن نیز، یک دیدگاه انحصارگرایانه به نفع آمریکا به چشم می خورد.
ارتش آمریکا به طور مستقیم و غیر مستقیم در تولید و توزیع بازی های رایانه ای جنگی و نظامی، دخالت دارد. توانایی این کار، در ارتش آمریکا دیده می شود؛ زیرا ارتش، ماهرترین برنامه نویس ها را جذب کرده و تواناترین موتورهای بازی را خریداری کرده است. در مواقعی که ارتش نتواند به تولید بازی های رایانه ای بپردازد، دیگر سازندگان بازی های رایانه ای را به انقیاد در می آورد؛ به طوری که اگر سازندگان بازی های رایانه ای، نرم افزای را طراحی کنند که در آن به یک نظامی توهین شود، به 500 دلار جریمه، محکوم می شوند .3
بحران رسانه ای در آمریکا
علت ناتوایی شدن رسانه ای آمریکایی چیست؟
روز به روز بر روند تمرکزگرایی در ارتباط جمعی آمریکا و بر اقتدار مالکان و صاحبان رسانه های جمعی افزوده می شود. در واقع، با وجود شعارهایی که در باب وجود چند فرهنگی در آمریکا به گوش می رسد، یک فرهنگ، امواج و محتوای رسانه ها را به چنگ گرفته است. چنین وضعیتی را بن باگو دیکیان در کتاب «انحصار رسانه ای» به خوبی تشریح کرده است، وی می نویسد: تعداد اندکی از مؤسسات اقتصادی، با چنگ انداختن بر بخش رسانه ای و اطلاع رسانی آمریکا، آن را از اصول کثرت گرایی دور ساخته اند.این موسسات که حدود 50 شرکت چند ملیتی اند و همگی منافع مالی مشترکی با چند مؤسسه اقتصادی عظیم و چندین بانک بین المللی بسیار مهم دارند، قسمت اعظم این بازار را در اختیار دارند، به گونه ای که، در سال 2003م. ، تنها ده مؤسسه ی بزرگ اقتصادی بر این بخش فرمانروایی می کردند. سیاستمدران آمریکایی نیز از تصویب مقررات مراقبتی بر این مؤسسات، طفره می روند؛ زیرا مؤسسات اقتصادی بزرگ از محدودیت های بیش از حد ناشی از فشارهای قانونی؛ لطمه خواهند خورد.از این رو، سیاستمداران ، راه حل را در خارج ساختن این بخش از حوزه ی قانون گذاری دولتی دیده اند؛ همان گونه که مایکل پاول، پسر وزیر امور خارجه ی پیشین آمریکا و رییس کمیسیون ارتباطات دولت فدرال، به عنوان مسؤول قانون گذاری در این بخش، مخالف وضع و تصویب هر گونه قانون در این زمینه و طرفدار متعصب بازار آزاد است . راز مهم دیگری که باعث آزاد گذاشتن اربابان رسانه ای شده، این است که در فاصله زمانی بین 1993 تا 2003م. اربابان ارتباط جمعی ، 75 میلیون دلار به مبارزات انتخاباتی نامزدهای دو حزب عمده ی آمریکا، کمک مالی کرده اند. صنایع بزرگ رسا نه ای ، هم چنین با تأمین مخارج کامل 1460 سفر اعضا و کارمندان کمیسیون ارتباطات دولت فدرال، در فاصله ی سال های 1995 تا 2000م. دوستی آنان را برای خود حفظ کرده است.
هم اکنون، بیشتر شبکه های بزرگ رادیویی، کانال های تلویزیونی ، روزنامه ها و نشریات دیگر، در اختیار گروه اندکی از مؤسسات اقتصادی قرار دارند. آنها هم چنین بر روی دو هدف عمده ی اینترنت و حذف مقررات ضد انحصار، تمرکز یافته اند؛ زیرا حداقل کنترل دسترسی به اینترنت به صورت عمده، برای این مؤسسات اقتصادی، می تواند منبع سودی سرشار باشد. بنابراین، جای تعجب نیست که در سال 1999م. مجموعاً 110 شرکت، 60 درصد کاربران شبکه را در اختیار داشتند؛ ولی در سال 2000م. تنها 14 شرکت ، صاحب همان سهم از بازار آزاد بودند .
علاوه بر این، شرکت های بزرگ، کمیسیون ارتباطات را به سمت تجدید نظر در قانون 1993م. که شرکت ها را از در اختیار گرفتن بیش از 30 درصد بازار منبع می کند، سوق داده اند ؛ از این رو، قانون مخابرات 1996م. محدودیت های وارده بر تمرکز گرایی در مالکیت ایستگاه های رادیویی را لغو کرد. حاصل این تصمیم ، آن شد که کلر چاثل در سال 2001م. ، به تنهایی چندین ایستگاه رادیویی را در اختیار داشت .
تمرکز گرایی، نتیجه ای دیگر هم دارد و آن این که روزنامه نگاران عضو مؤسسات اقتصادی، تشویق نمی شوند که نقّادانه درباره ی مالکین خود، اطلاع رسانی و افشاگری نمایند و در نتیجه، اطلاع رسانی به صورت کالا در می آید و تولید روزنامه نگاران، معنای واقعی خود را از دست می دهد. به این ترتیب، جنبه های تحقیقی ملاقات روزنامه نگاران از بین می رود. به این جهت، مؤسسات اقتصادی ای که ثروت و دارایی فراوانی در حوزه ی اینترنت و مطبوعات دارند، به جای تولید و تحقیق، همواره به کپی کردن مطالب یک روزنامه یا رسانه، در روزنامه ها و رسانه های خود دست می زنند و به این وسیله، کیفیت کار روزنامه نگاری ، جدیدکاری و بررسی حقیقت خبر همیشه در نظر گرفته نمی شود.4
صهیونیسم و مقاصد جهانی سیطره رسانه ای
آن چه در پی می آید، خلاصه ای از نظرات داک، نماینده ی پیشین مجلس آمریکا از ایالت لوییزیاناست.
بسیاری دچار این توهم هستند که در آمریکا، مطبوعات آزادند؛ اما واقعیت این است که در آمریکا ، هر کسی آزاد است که هر نشریه و رسا نه ای منتشر کند؛ ولی هیچ گاه آزاد نیست که هر سخنی را بگوید؛ البته به استثنای نشریاتی با تیراژ پایین و در سطح محلی که هرکز برای ساختار قدرت ، خطر جدی محسوب نمی شود آنها گاهی اجازه ی گفتن هر سخنی را دارند! در واقع، روزنامه ها، مجله ها، ایستگاه های رادیویی و شبکه های تلویزیونی ، به طور باور نکردنی، کنترل می شوند؛ به حدی که در بسیاری از شهرهای عمده ی اروپایی ، کنترل بر رسانه ها، به گستردگی سلطه ی آمریکاییان بر رسانه ها نیست؛ مثلاً در اروپا در میان انبوه نشریات، می توانید روزنامه های را پیدا کنید که حاوی فلسطینی ها باشد ؛ اما در آمریکا در میان 2000 روزنامه ، حتی یک روزنامه هم پیدا نمی شود که دیدگاهی فلسطینی داشته باشد. گر چه روزنامه های معدودی هستند که بر سر برخی از مسایل، با دولت اسراییل ، اختلاف نظر دارند - همان طور که در خود اسراییل هم در برخی اوقات ، اعتراضات ضد دولتی دیده می شود – ولی بر سر مسایل بنیادی، همه ی مطبوعات و نشریات آمریکایی ، چه در تملک یهودیان باشند یا نباشند ، بدون توجه به شرارت ها، کشتارها و نقض حقوق بشر توسط اسراییل ، حامی آن دولتند؛ در حالی که اسراییل از بدو تأسیس ، هزاران تن از مردان، زنان و کودکان فلسطینی را کشته است. علاوه بر این، آنان به تخریب عمدی هزاران خانه، شرکت ، بیمارستان، و مدرسه پرداخته و ده ها هزار نفر را کور ، ناقص، فلج و انگشتان افراد بسیاری از جمله ، هزاران کودک را قطع کرده اند. هم چنین صدها هزار فلسطینی را زندانی و شکنجه کرده اند و بدتر از همه در این دوران تخریب و کشتار ، اسراییلی ها اقدام به تأسیس صدها شهرک یهودی در سرزمین های فلسطینیان کرده اند. در حقیقت، همان گونه که خانه ها و شهرهای فلسطینی را خراب می کنند ، یهودیانی را از مکانهایی چون نیویورک و مسکو ، روانه ی اسراییل می کنند و برای آنها، خانه هایی در شهرک های مردم مظلوم فلسطین می سازند.
بیشتر آمریکاییان از این مسأله بی خبرند و بی خبری آنان، ناشی از آن است که یهودیسم و صهیونیسم ، بر اکثریت عظیم رسانه های آمریکا، کنترل و سیطره دارد. این کنترل و سیطره، تنها برای مخفی کردن جنایات اسراییل در فلسطین صورت نمی گیرد؛ بلکه آنها چه در آمریکا و چه در نقاط جهان، سروری و برتری نژاد یهود را تبلیغ می کنند و معتقدند که حق الهی حکومت، نه تنها بر فلسطین، بلکه بر تمام جهان برخوردارند و این اندیشه ها را ترویج می کنند . در این راستا آنان همواره تلاش می کنند تا فرهنگ، هویت و انسجام نژادی و اقتصادی و استقلال سیاسی هر کشوری را در جهان، تضعیف کنند. به دیگر بیان، یهودیان و نظم نوین جهانی آنها ، به دنبال نابودی هر ملت ، فرهنگ، میراث و نژادی به جز یهود است. آنان به دنبال سلطه بر رسانه ها، اقتصاد و حکومت ها هستند. گر چه باید از آرزوی یهودیان در حفظ نسل ، فرهنگ و دینشان حمایت و دفاع کرد، اما سلطه جویان یهودی ، به دنبال نابودی هر جنبش میهن پرستانه ، به غیر از جنبش خود هستند و این کار، نخست از طریق رسانه ها انجام می گیرد. 5
نتیجه
جریانی که به عنوان نو محافظه کار ، در سال های اخیر، در آمریکا سر برآورده و سیاستهای نظامی گرایانه ی جرج بوش را تغذیه و پشتیبانی می کند، ادامه ی همان کانونی است که عملیات فرهنگی سیا را در دوران جنگ سرد هدایت می کرد. به عنوان مثال، از ایرنیگ کریستون ، روشنفکر، سرشناس یهودی به عنوان بنیان گذار جریان نو محافظه کاری یاد می کنند. هم اکنون پسر او به نام ویلیام کریستون ، به صراحت بر تداوم همان سیاست تأکید می کند. او می نویسد:
آینده ی بشریت ، منوط به یک سیاست خارجی راسخ ، آرمان گرا و خوش بینانه از سوی آمریکاست. در واقع، آمریکا نه تنها باید پلیس و کلانتر جهان شود بلکه باید راهنمای آن نیز باشد.
بنابراین می توان گفت که پدیده تهاجم فرهنگی موجود، به این معناست که کانونهای قدرتمند سلطه گر جهانی در سرویس های اطلاعاتی غرب، برای فروپاشی یک نظام سیاسی و یا تحمیل طرح های سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی خود بر یک جامعه ی مستقل ، عملیات روانی، فرهنگی و تبلیغاتی معینی را سازمان می دهند. این عملیات ، در گذشته علیه شوروی سوسیالیست بود و امروزه علیه اسلام و نظام جمهوری اسلامی ایران است .

پی نوشت ها:

1. هربرت شیلر، مقابله با رسانه های فراملی، چالش بزرگ آینده، ماهنامه سیاحت غرب، آذر 1382 ، ص 12-.17
2. به نقل از عبدالله شهبازی، سیا و جنگ سرد فرهنگ، مندرج در Shahbazi.org
3. استفان پیلت « بازی های رایانه های سلاح تبلیغاتی». لوموند دیپلماتیک، اکتبر 2003 ، به نقل از ماهنامه ی سیاحت غرب، آبان 1382، ص 54.
4. اریک کلینبرگ ، ده ارباب رسانه ای آمریکا، لوموند دیپلماتیک، آوریل 2002 ، ص 24.
5. دیوید راک ، جهان گرایان یهودی؛ به نقل از سیاحت غرب، مهر 1382 ، ص 37-42


نوشته شده در چهارشنبه 91/4/7ساعت 6:41 عصر توسط خادم نظرات ( ) |

Design By : Pars Skin